%
گفتیم که هدف زندگی اجتماعی آدمیان تأمین نیازمندیهای مادی و معنوی آنان است. با توجه به این هدف میگوییم در هر جامعه امور و شؤون فراوانی هست که متصدّی ندارد و اگر دستگاهی به نام حکومت متصدّی آنها نشود، بسیاری از نیازهای مادّی و معنوی گروهی از مردم برآورده نمیگردد. مثلاً در هر جامعه، اطفال بیسرپرست، سُفَها و دیوانگانی هستند که هیچ فرد یا گروه معینی، رسیدگی به امور آنان را بر عهده ندارد. البته ممکن است افراد خیرخواه یا انجمنهای خیریّهای یافت شوند که داوطلبانه، متکفّل امور آنان گردند، امّا اوّلاً تعداد این گونه افراد در هر جامعه بیشتر از آن است که چند فرد یا چند انجمن خیریه بتوانند از عهده رسیدگی به وضع و حال همه آنان برآیند. ثانیاً اینگونه داوطلبان هیچ گونه الزام و تکلیفی ندارند در نتیجه، هر زمان که بخواهند میتوانند به هر دلیلی از انجام این کار سر باز زنند. برای آن که حقوق این افراد، به هیچ روی ضایع نشود ضرورت دارد که دستگاهی همه آنان را به زیر بال و پر خود بگیرد و نیازهای گونهگونشان را به خوبی برآورد و از تضییع حقوقشان جلوگیری کند.%
افراد دیگری هم هستند که به سبب یک سلسله حوادث و پیشامدها از اداره و تدبیر زندگی خود عاجز شدهاند: سیل، زلزله، آتشفشانی و بعضی از سوانح طبیعی دیگر، خانه و کاشانه گروهی از مردم را از هم میپاشد و آنان را بیخانمان و آواره و سرگردان میسازد. برای اداره و تدبیر زندگی این واماندگان و بیچارگان نیز وجود دستگاهی ضرورت مییابد.%
امور و شؤون دیگری نیز هست که از سویی مردم سخت نیازمند آنها هستند و از سوی دیگر هیچ فرد یا گروه خاصّی انجام دادن آنها را برعهده نمیگیرد مانند؛ رساندن آب و برق، گاز و تلفن به مردم، راهسازی و احداث کوچه و خیابان و جادّه، تنظیف معابر عمومی، ایجاد درمانگاه و بیمارستان، ساختن مدارس عمومی از کودکستان تا دانشگاه و بسیاری از خدمات عمومی دیگر. باز ممکن است فردی یا گروهی ساختن پُل یا راه یا درمانگاه و بیمارستان یا مدرسهای را برعهده گیرد، امّا این گونه اقدامات داوطلبانه هرگز به حدّی نیست که پاسخگوی نیازهای همه مردم باشد. بنابراین باید دستگاهی وجود داشته باشد که انجام دادن همه خدمات عمومی را عهدهدار شود.%
همچنین اشیاء ارزشمندی هست که مالک خاصّی ندارد و از اموال عمومی محسوب میشود، مانند آبها، مراتع، جنگلها، و منابع فراوان زیرزمینی. باید دستگاهی وجود داشته باشد که از این مواهب و نعم الهی چنان بهرهبرداری کند که هم موافق مصالح همه اعضای جامعه باشد و هم برای استفاده نسلهای آینده محفوظ بماند. اگر چنین دستگاهی متصدّی رسیدگی صحیح به این منابع ثروت عمومی نشود، این نعمتهای خداداده یا مورد بهرهبرداری واقع نمیشود یا چنان در اختیار افراد و گروههای سودجو قرار میگیرد که سرانجام از آنها نفعی عاید همه مردم نخواهد شد. به هر حال، هم حفظ و حراستِ اموال عمومی، برای آن که آیندگان نیز از بهرهجویی از آنها، محروم نمانند، و هم بهرهبرداری درست و مطابق با مصالح همگانی از آنها نیازمند وجود دستگاهی است که منافع عموم مردم را رعایت کند.%
کوتاه سخن آن که، در هر جامعه یک سلسله کارهایی هست که انجام یافتن آنها ضرورت دارد ولی فرد یا گروه خاصی متصدّی آنها نیست. بر این اساس، وجود دستگاهی که عهدهدار این قبیل کارهای بیمتصدّی گردد، ضرورت تامّ و مؤکّد دارد. این دستگاه همان است که دستگاه حاکمه یا حکومت نام میگیرد.%
%