تربیت
Tarbiat.Org

حقوق و سیاست در قرآن‏
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

حکومت زورمداری‏%

به جز منکران ضرورت وجود حکومت - که در میان صاحب نظرانِ علومِ سیاسی اقلیّت انگشت‏شماری‏اند - دیگران درباره مطلوبترین و بهترین نوع حکومت، مطالعات و مباحث فراوانی انجام داده‏اند.%
آنچه در اکثر مقاطع تاریخی و بیشتر جوامع تحقّق خارجی داشته حکومتهای زورمدار بوده است، در بخشِ اعظمِ تاریخ بشری، شاهان، خسروان، قیصرها، امپراتوران، سلاطین و فراعنه زمام امور آدمیان را در دست داشته‏اند. به عبارت دیگر در بیشتر زمانها و مکانها کسانی بر مردم حکومت می‏کرده‏اند که از زور و قدرت بیشتری برخوردار بوده‏اند. البتّه در جوامع ابتدائی، قدرتِ حاکمان بیشتر جنبه بدنی داشته؛ امّا به تدریج، قدرتهای دیگر از قبیل قدرت مالی، قدرت علمی و قدرت صنعتی در صحنه ظاهر شده است. به هر حال، قدرتِ افزونتر، کس یا کسانی را حاکم بر مردم و صاحب اختیار آنان می‏کرده است.%
باید دانست اگرچه این نظریّه که قدرتمندان و زورمداران باید حاکمیّت و حکومت داشته باشند نظریّه‏ای نیست که یک فیلسوف سیاسی - با صراحت - بیان کرده باشد، لکن بعضی از فلاسفه سیاسی، مانندِ ماکیاولِ ایتالیایی (1469 - 1527) و هابْزِ انگلیسی (1588 - 1679) و پاره‏ای از فیلسوفان مانند سوفیستهایِ یونان قدیم و نیچه آلمانی (1844 - 1900) سخنانی گفته‏اند که برای تجویز و توجیهِ حکومت قدرتمندان و زورمدان دستاویزهای خوبی توانَد بود. به طور کلّی می‏توان گفت لازمه سخن کسانی که ارزش را تابع قدرت می‏پندارند، توجیه و تجویز حکومت زورمداران است. مثلاً هابز - که فیلسوفی است معاصرِ دکارتِ فرانسوی (1596 - 1650) - می‏گوید: انسان طبعاً، درنده‏خو و گرگ صفت است، بنابراین، اگر آدمیان به طبع خودشان واگذاشته شوند به جان هم می‏افتند و دمار از روزگار یکدیگر برمی‏آورند و بدینسان هرگز جامعه بِسامان و مطلوبی پدیدار نخواهد شد؛ باید قدرت مافوقی وجود داشته باشد تا مردم را ضبط و مهار کند. پس کسانی که نسبت به عامّه مردم، از قدرت بیشتری برخوردارند صلاحیّت حکومت بر مردم را دارند، زیرا اینها می‏توانند از ظلم و تعدّی آدمیان به همدیگر جلوگیری کنند.%
این استدلالِ هابز که برای تجویز و توجیهِ حکومت زورمداران مستمسک خوبی می‏تواند باشد، سخنی است بسیار سخیف؛ و واضحترین اشکالش این است که کسانی که از قدرت بیشتری بهره‏مندند درنده‏خویی و گرگ‏صفتی بیشتری دارند و هیچ دلیلی ثابت نمی‏کند که آن که گرگ‏تر است باید بر سایر گرگان حاکم باشد. پرداختنِ بیشتر به سخن هابز، جز تضییع وقت حاصلی ندارد.%
طرفداران حکومتِ استبدادی (دیکتاتوری) هم می‏گویند شخص حاکم، اگرچه با قهر و غلبه و اِعمالِ قدرت و خشونت بر سرِ کار نیامده باشد بلکه مردم او را پذیرفته و برگزیده باشند - حقّ دارد وضعِ قانون کند و بر طبقِ رأی خویش با مردم رفتار کند. به عقیده ما، حکومت استبدادی هم هرگز مجوّز منطقی و عقلانی ندارد. به چه دلیل رأی یک فرد برای کلّ جامعه معتبر باشد و همه مردم مُلْزَم باشند که آن را بپذیرند و به عمل درآورند.%
%