تربیت
Tarbiat.Org

حقوق و سیاست در قرآن‏
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

بررسی و ارزیابی حقوق طبیعی یا عقلی‏

%
این دیدگاه - تا اندازه‏ای - به دیدگاه ما نزدیک است ولی خالی از خطا و اشتباه نیست. به اعتقاد ما درست است که حقوق ریشه در امور حقیقی دارد و مصالح و مفاسد واقعی می‏توانند پشتوانه احکام تشریعی باشند اما بسیار ساده‏لوحانه است اگر بپنداریم که مصالح و مفاسد حقیقی همچون واقعیتهای فیزیکی و شیمیایی و زیست‏شناسی - به آسانی و سادگی - در دسترس عقل بشر واقع می‏شوند.%
اختلاف‏نظرهای اساسی و عمیقی که در میان عالمان و فلاسفه حقوق - از دیرباز تاکنون - به ظهور پیوسته است به گونه‏ای که کمتر مسأله حقوقی یافت می‏شود که در آن، همه متفق القول باشند، خود به روشنی گویای این حقیقت است که مصالح و مفاسد واقعی از آن قبیل واقعیتهایی نیستند که عقل قاصر آدمیان بتواند بر آنها احاطه پیدا کند. آنچه مسلم است این‏که تا زمان ما بشر قدرت بر حلّ این مسائل نیافته است و می‏توان پیش‏بینی کرد که در آینده نیز، همچنان ناتوان بماند.%
رمز این‏که مسائلی از این دست برای عقل آدمی ناگشوده می‏مانند آن است که اوّلاً؛ تداخل و اشتباک آنها در همدیگر و فعل و انفعال و تأثیر و تأثر این امور به حدّی زیاد است که انسان به حیرت می‏افتد و کثرت و تعدّد مسائلی که رفتار اجتماعی انسان با آنها پیوند می‏یابد به قدری است که برای عقول انسانهای متعارف، احاطه بر آنها میسّر نمی‏شود.%
ثانیاً؛ قانونگذار برای آن‏که بتواند به یک عمل اجتماعی معیّن دستور دهد، باید احراز کند که عمل مزبور، نه فقط با مصالح اجتماعیِ دنیایی مردم بلکه با مصالح اخروی آنان نیز هیچ منافاتی ندارد. احراز عدم تنافی رفتاری اجتماعی با سعادت ابدی انسان، کاری است که از عقل ناقص بشر عادی به هیچ وجه ساخته نیست. اگرچه هدف یک نظام حقوقی - از آن‏رو که نظام حقوقی است - فقط تأمین مصالح اجتماعی در زندگی دنیوی است، ولی از دیدگاه اسلام این هدف، مقدّمه‏ای تلقّی می‏شود برای نیل به هدف اخلاق - یعنی نیل به کمال غایی و سعادت ابدی - که هدف از خلقت انسان نیز همان است و این هدف بزرگ نیز جز با کسب رضای خدا و تقرب به پیشگاه مقدسش حاصل نمی‏شود.%
پس هدف حقوق در مقایسه با هدف نهایی زندگی انسان، هدفی است متوسّط، نه نهایی. بنابراین رفتار اجتماعی انسان وقتی مطلوب، شایسته و خوب قلمداد می‏شود که علاوه بر تأمین مصالح دنیوی با تأمین مصالح اخروی هم تضاد نداشته بلکه در همان جهت و مسیر باشد. احراز همین مطلب برای انسانهای متعارف - که از دانش جز اندکی به آنان داده نشده است(52) - محال خواهد بود. چگونه انسان می‏تواند نتایجی را که در آخرت بر رفتاری اجتماعی مترتب خواهد شد در همین دنیا دریابد؟ درباره موافقت یک عمل اجتماعی با مصالح دنیوی شاید بتوان از عقل و تجربه کمک گرفت و دریافت که تا چه حدّ با آنها سازگاری دارد ولی در خصوص توافق آن با مصالح اخروی راه به کلّی بسته است و عقل از کشف تأثیر افعال فردی و اجتماعی بر کمال نهایی و سعادت ابدی قاصر است، چرا که عقل برای دریافتن علیّت یک شی‏ء نسبت به شی‏ء دیگر و معلولیّت یک چیز نسبت به شی‏ء دیگر نیازمند تجربه است. آنچه عقل بدون استمداد از تجربه درمی‏یابد «اصل علیّت» است و بس. و برای تمییز علت و معلولهای خاص چاره‏ای جز رجوع به تجربه ندارد، مثلاً بدون تماس با جهان خارج نمی‏تواند کشف کند که پیدایش نور و حرارت در لامپ برق، معلول اتصال مخصوص دو رشته سیم مثبت و منفی است.%
همانسان که بر کشف ارتباط علّی و معلولی - بین دو پدیده طبیعی - نیازمند تجربه است، برای کشف تأثیر مثبت یک قانون حقوقی یا فعلی خاص - مثل دو رکعت نماز صبح - در کمال حقیقی و سعادت ابدی انسان هم محتاج تجربه است ولی دست بشر از چنین تجربه‏ای کوتاه است. به عنوان مثال، در علوم طبیعی برای آن که اثبات شود که پدیده «الف» علّت پدیده «ب» است باید احراز کنیم که هرگاه «الف» نباشد «ب» هم نیست (غیبت‏های همزمان) و هرگاه که الف باشد ب هم هست (حضورهای همزمان) و هر زمان که الف دستخوش دگرگونی شود ب هم دچار دگرگونی می‏گردد (دگرگونیهای همزمان) آیا میان نماز صبح و سعادت جاودانی بدین شیوه می‏توان ارتباط علّی و معلولی را اثبات کرد؟(53)%
در خاتمه گامی فراتر می‏نهیم و می‏گوئیم: حتّی اگر از دیدگاه اسلامی ما صرف‏نظر گردد و هدف نهایی حقوق همان «تأمین مصالح اجتماعی این جهان» دانسته شود، باز عقل بشری - بدون کمک گرفتن از منابع وحی - نمی‏تواند نظام حقوقی مطلوبی عرضه کند. چرا که به درستی نمی‏تواند میزان و نوع تأثیر یک عمل اجتماعی معین را در تأمین مصالح دنیوی کشف نماید.%
دلیل بر سرگردانی و ناتوانی عقل این است که پس از هزاران سال هنوز بشریّت نتوانسته است یک نظام حقوقی فراهم آورد که دست‏کم گره‏گشای مسائل این جهانی باشد و زندگی آرام و آسوده‏ای را برای همگان تضمین کند.%
%