%
خدای متعال، به کسانی اجازه و اذنِ تصدّی حکومت میدهد که؛ سه شرط نامبرده را - به نحو احسن - دارا باشند؛ یا معصومینعلیهم السلام که تا سرحدّ کمال واجد آن سه شرطند یا کسانی که - هر چند معصوم نیستند - ولی از دیگران، در دارابودن این سه شرط، به امام معصومعلیه السلام نزدیکترند.%
در زمان حضور امام معصومعلیه السلام همو ولیِّ امر و زمامدار کلّ امّت اسلامی است و چون وی نمیتواند شخصاً عهدهدار همه مقامات و مناصب جامعه اسلامی گردد، کسان دیگری که واجد همان سه شرط باشند، سائر امور را به اذن او تصدّی میکنند. هر که در دارابودن این سه شرط، به امام معصومعلیه السلام نزدیکتر باشد متصدّی امر مهمتری میشود و بالعکس.%
در روزگار غیبت امام معصومعلیه السلام - که انسانها به وی دسترسی ندارند - نیز زمامدار جامعه اسلامی و دیگر متصدیان امور حکومتی - که در ردههای پایینتر از وی جای دارند - باید کسانی باشند که در داشتن آن شرایط به امام معصومعلیه السلام نزدیکترند.%
نکته مهمی که یادآوری آن لازم است و مخصوصاً برای کسانی که در مسأله «ولایت فقیه» به مطالعه و تحقیق میپردازند، میتواند بسیار کارساز و مشکلگشا باشد این است که؛ در بسیاری از مسائل فقهی - که نصّی در اختیار نداریم - به دلیل عقل تمسّک میکنیم و عقل را کاشِف از حکم واقعیِ شرعی میبینیم؛ یعنی در همه مواردی که عقل به طور قطعی و یقینی داوری و حکم میکند این احکام مستقلّه عقلیّه را کاشف از احکام شرعی میدانیم و خود را از دلیل تعبّدی بینیاز میبینیم. همین راه در مسأله ولایت فقیه نیز پیمودنی است؛ وقتی دانستیم که حکمت الهی اقتضا دارد که جامعه دارای حکومت باشد و نیز اقتضا دارد کسانی که در داشتن آن سه شرط به امام معصومعلیه السلام نزدیکترند، متصدّی امور حکومتی باشند، به طور یقینی درمییابیم که خداوند به چنین کسانی اجازه حکومت داده است - خواه نصّی در اختیار ما باشد یا نباشد - شاید نصّی بوده ولی به دست ما نرسیده است و یا چون مطلب کاملاً برای عقل، واضح بوده اصلاً نیازی به نصّ نبوده است.%
به دیگر سخن، اگر در مبانی و مقدّمات این مسأله دقّت کافی اعمال کنیم، درمییابیم که از مستقلاّت عقلیّه است بنابر این اگر هیچ نصّی هم درباره آن نداشته باشیم مهم نیست و نباید در آن شک و تردیدی روا داشت.%
%