تربیت
Tarbiat.Org

حقوق و سیاست در قرآن‏
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

چه کسی می‏تواند قانونگذار باشد؟%

در اینجا نیز دیدگاههای گوناگونی هست؛ کسانی بر این عقیده‏اند که همان مجری قانون و دستگاه حکومت باید واضع قانون هم باشد، می‏گویند: افرادی که از یک رشته امتیازات تکوینی و طبیعی برخوردارند - طبعاً - در جامعه از دیگران پیشی می‏گیرند و کم‏کم زمام امور اجتماعی را در دست می‏گیرند و از مردم می‏خواهند که از آنان اطاعت و تبعیّت کنند، مردم هم یا با میل و رغبت و یا از ترس مجازات و کیفر، فرمان آنان را گردن می‏نهند. بدینسان کسانی که از مواهب طبیعی بیشترین بهره را برده‏اند حکومت را در دست خود می‏یابند؛ آیا سزاوار نیست هم اینان که از هوش و دیگر استعدادات و قوای فکری و ذهنی نصیب فراوان دارند واضع قانون هم باشند؟%
افلاطون که عقیده‏ای شبیه این نظریه داشت می‏گفت: شایسته است برجستگان و نخبگان مردم، هم وضع قانون و هم اجراء و اِعمال آن را به عهده بگیرند، چرا که هم مصالح اجتماعی انسانها و هم شیوه‏های تحقق آن را بهتر از دیگران درمی‏یابند. وی بر این نظریه پافشاری داشت و می‏گفت: تا حاکمان، حکیم و حکیمان حاکم نشوند، امیدی به حل معضلات بزرگ اجتماعی نیست.%
بسیاری دیگر بر این عقیده‏اند که قانونگذاری حق همه افراد جامعه است، ولی چون عملاً امکان ندارد همه افراد جامعه درباره یکایک قوانین حقوقی اظهار عقیده کنند، به‏ناچار در خصوص مسائل مهمّ و عمده - یعنی حقوق اساسی - رأی مستقیم و بی‏واسطه مردم را می‏خواهند و دیگر مسائل را با یک یا دو یا چند واسطه به آنان مستند می‏سازند.(46) یکی از متعارف‏ترین وسایطی که مردم با توسّل به آن، آرای خود را در وضع و تصویب قوانین دخالت می‏دهند، نمایندگان برگزیده آنهاست که در مجلس قانونگذاری گرد هم می‏آیند و قانون وضع می‏کنند و چون مردم - با آرای خود - به آنان اعتبار بخشیده‏اند، هنگامی که به قانونی اعتبار می‏دهند گویا خود مردم آن را معتبر کرده‏اند.%
در مورد دولتمردان و زمامداران حکومت، همچنین متصدّیان قضاوت نیز همین سخنان تکرار می‏شود.(47)%
%