%
واژه حقوق دارای چند معنای اصطلاحی است که از آن میان فقط به دو معنی اشاره می کنیم:%
الف) گاهی مراد از «حقوق» نظام حاکم بر رفتار اجتماعی شهروندان یک جامعه است؛ یعنی مجموعه بایدها و نبایدهایی که اعضای یک جامعه ملزم به رعایت آنها هستند.%
در این اصطلاح، نظر به این نیست که کلمه حقوق جمع حق است، بلکه با آن همچون کلمهای مفرد معامله میکنند. گویا مجموعه احکام و مقررات حاکم بر یک جامعه را یک واحد اعتباری دانسته، نام «حقوق» بر آن نهادهاند. کلمه «تشریع» در زبان عربی همچنین «شرع» در اصطلاح فقهای اسلام تقریباً همین معنی را افاده میکنند. حقوق در این معنا تقریباً با «قانون» مرادف است، مثلاً به جای «حقوق اسلام» یا «حقوق روم» میتوان گفت: «قانون اسلام» یا «قانون روم». در عین حال، این دو کلمه از لحاظ معنی فرقهایی دارند که به دو مورد مهمّ آنها اشاره میکنیم:%
1- کلمه «قانون» معنای بسیار عامی دارد که شامل قوانین تشریعی و اعتباری و قوانین تکوینی و حقیقی هر دو میگردد؛ در صورتی که معنای کلمه «حقوق» کمدامنهتر است و فقط قوانین تشریعی و اعتباری را در بر میگیرد، مثلاً بر همه قوانین ریاضی، منطقی، فلسفی و تجربی اسم «قانون» اطلاق میشود اما به هیچ یک از آنها «حقوق» نمیگویند. البته در قلمرو تشریعیات هر دو واژه به کار میروند.%
2- واژه حقوق هم شامل «قوانین موضوعه» میشود؛ یعنی قوانینی که واضع معین و معلوم - مانند خدا یا همه مردم یا سلطان و ... - دارد و هم شامل قوانین غیر موضوعه که در جامعه رعایت میشود ولی شخص معینی آن را وضع نکرده است مثل آداب و رسوم، اما کلمه «قانون» فقط در مورد قوانین موضوعه به کار میرود. بنابراین مفهوم حقوق از این نظر، گستردهتر از مفهوم قانون است. «عرف» به معنای استمرار بناء عملی مردم بر انجامدادن یا انجام ندادن یک کار - که یکی از منابع حقوق هر جامعهای به شمار میرود - بخشی از حقوق یک جامعه است ولی نمیتوان گفت که قسمتی از قوانین یک اجتماع را تشکیل میدهد.%
ب) کلمه حقوق در اصطلاح دوم جمع «حق» است. بنابراین برای فهم این اصطلاح ضرورت دارد نخست به مفهوم «حق» و مفاهیم مشابه آن نظری بیفکنیم.%
%