تربیت
Tarbiat.Org

بصیرت فاطمه‌زهرا(س)
اصغر طاهرزاده

حكومت دینی؛ حاصل تدبّر در قرآن

در ادامة شرح خطبة حضرت‌زهرا(س) رسیدیم به این‌جا كه نباید از قرآن غفلت كنیم تا فتنه‌ها و نفاق در جامعه میدان‌دار شوند، و در این رابطه حضرت سخن را خطاب به حاضران در مسجد مدینه به آن‌جایی كشاندند كه اگر شما می‌بینید در مسئله حكومت اسلامی گرفتار مصیبت‌های بزرگی شدید و از جهت اصلی آن‌كه ولایت حضرت علی(ع) بود غفلت كردید، به جهت آن است كه تدبّر در قرآن و در آیات الهی را مورد توجه قرار ندادید. یعنی انسان به اندازه‌ای كه با فرهنگ قرآن آشناست، می‌فهمد كه مسیر زندگیِ زمینی باید با برنامة خدا منطبق باشد. چون هم در مسیر درونی، قلب باید با برنامة خدا ادب شود، هم در مسیر اجتماعی، مسائل جامعه باید با برنامة خدا تنظیم گردد، وگرنه شیطان در قلب و در جامعه میدان‌دار می‌شود.
چرا اهل دنیا در مشكل و مصیبت زندگی می‌كنند؟ چرا هوس‌ها بر اهل دنیا حكومت می‌كند؟ چون ادب الهی را بر قلب و جامعه‌شان، حاكم نمی‌كنند. اگر دوستی و دشمنی، محبت و نفرتِ قلب، با برنامة خدا منطبق شد، قلب، ادب الهی پیدا می‌كند و با حكم خدا حیات خود را ادامه می‌دهد و در نتیجه به ثمر می‌رسد، وگرنه كارش به پوچی و یأس و بی‌ثمری خواهد كشید. عین همین مسئله را نسبت به نظام خانواده می‌توانیم داشته باشیم. اگر خانواده‌ای براساس حكم خدا عمل نكند، به وحدت حقیقی نمی‌رسد و هزاران معضل و مشكلِ غیر قابل حلّ برایش پیش می‌آید.
به عنوان مثال؛ فرزند شما وقتی متوجه شود كه شما براساس میل خودتان روی یك مسئله حساس هستید و با او مخالفت می‌كنید، با كمی اصرار و قهركردن و التماس و... نظر شما را تغییر می‌دهد، خودتان هم می‌پذیرید كه باید كوتاه بیایید، چون دلیلی بر حقانیت نظر خود ندارید. یعنی وقتی «نه» و «آری» گفتن شما، موافقت و مخالفت شما، «نفسانی» شد، فرزند شما هم امیدوار می‌شود كه بر شما و حرف و نظرتان حاكم شود. اما اگر شما در حوزة خانوادة خود، «نه» و «آری» خود را «الهی» كردید و براساس حكم خدا، خانواده را اداره نمودید، و حكم توحید را در خانواده جاری كردید، او دیگر امید تغییردادن نظر شما را ندارد، چون می‌داند كه شما براساس نظر و حكم خدا این حرف را زده‌اید، و دیگر جسارت پیدا نمی‌كند كه مقابل شما بایستد. او وقتی جسور می‌شود كه می‌بیند شما نظر و حكم خود را در خانه حاكم كرده‌اید و لذا زیر بار نظر شما نمی‌رود و امید تغییر آن را دارد. چون اصلاً بنا نبود كه او زیر بار حكم شما برود، بناست همة ما حكم و نظر خدا را بر قلب خود و خانواده و جامعه حاكم كنیم.
در این‌جا است كه خواهید دید وقتی حكم خدا از صحنة زندگی بیرون رفت، خانواده و زندگی انسان به نتیجة حقیقی نمی‌رسد و اختلافات ظاهر می‌شود. چون هوس‌ها جایگزین فرمان خدا می‌شوند و نظام خانواده از مقام وحدت و یگانگی خارج می‌گردد. زیرا مقام هوس، مقام كثرت و در نتیجه اضمحلال است. ولی خانواده‌ای كه حكم خدا را اصل قرار داد، اگر فرزندی هم مزاحم حیات دینی خانواده شد، این فرزند باید از خانواده بیرون برود، ولی اصل خانواده حفظ می‌شود، چون با حضور حكم خدایِ واحد، آن خانواده یگانگی و انسجام خود را حفظ می‌كند و اساساً حكمی كه از مقام «اَحد» صادر شود خاصیت انسجام بخشیِ حقیقی را دارد.
عین همین مسئله در نظام اجتماعی انسان‌ها صدق می‌كند. انحراف بزرگی كه پیش آمد و حضرت فاطمه(س) متوجه شدند، ولی بسیاری از مسلمانان این انحراف را نفهمیدند، این بود كه اگر ادارة جامعه براساس حكم خدا و از طریق انسان معصوم نباشد، آن جامعه به ثمر نمی‌رسد. چون همان‌طور كه در مورد خانواده عرض شد، شرط انسجام و هماهنگی؛ ارتباط كثرت‌ها با حضرت اَحد است، و حكم حضرت اَحدی توسط كسی كه واسطه بین عالم ارض و سماء است در جامعه و عالمِ كثرت جاری می‌شود.