اگرچه خطبة فاطمهزهرا(س) در مسجد مدینه و در مقابل حاضران در آن جلسه ایراد شد، ولی آن حضرت نظرش را به افقها و فضاهایی دورتر از دیوارههای مسجد دوخته بود، و به همین جهت در عین حالت اعتراض، از آرامش خاصی برخوردار بود، گویا با همة تاریخ سخن میگفت و فقط جمع حاضر در مسجد در جلو او نبودند.
انقلاب فاطمهزهرا(س) اظهار رنجی بود كه پس از رحلت حضرت رسول(ص) بر بشریت وارد شده بود. دردی كه حضرتفاطمه(س) هم، علل و عوامل آن را درك كرده و هم سنگینیهای آن را لمس نموده بود. فاطمهزهرا(س) با همة وجودِ خود احساس كرد، مرگی كه آن مرد بزرگ را ربود، اینك دست خود را به جانب محصول بزرگ او نیز دراز كرده و خوب میدانست آیندة اسلام در حالی كه نامادریها به جای وارثان آن نشستهاند چه خواهد شد.
آیا اگر شما هم بهجای فاطمه(س) بودید، از خود سؤال نمیكردید چرا اینها اینهمه توصیه و وصیت پیامبر خدا(ص) را نادیده میگیرند؟ آیا به این نتیجه نمیرسیدید كه موضوع؛ فراموشی نیست، بلكه قصد نشنیدن دارند و به دنبال فرصتی بودند كه كار خود را عملی كنند و به خیال خود با رحلت پیامبر(ص) آن فرصت فراهم شدهاست.
حضرت فاطمه(س) همچون لیلةالقدر؛ ناپیدا و سرنوشتساز است. ظاهراً او یك اعتراض بود و مقداری اشك، ولی تكلیف همة ائمة معصومین(ع) را در مقابل آن انحراف بزرگ تا آیندة تاریخ روشن نمود و در واقع حركات ائمه(ع) همه ادامة راهی است كه فاطمه(س) گشود. و لذا امامعسگری(ع) فرمودند: «نَحْنُ حُجَجُاللهِ عَلی خَلْقِه وَ جَدَّتُنا فاطِمَةُ حُجَّةٌ عَلَیْنا» یعنی ما حجّتهای خدا بر مردم و جدّ ما فاطمه(س) حجّت خدا بر ما است.(135) حضرت فاطمه(س) در آن شرایطِ بحرانی جبههای گشود كه تاریخ را از ظلمات آزاد نماید و این جبهه هنوز گشوده و در حال حركت است.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»