تربیت
Tarbiat.Org

بصیرت فاطمه‌زهرا(س)
اصغر طاهرزاده

به بهانة فرار از فتنه، در فتنه‌اید

186- «بِداراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَةِ» برای عمل خود بهانه آوردید كه از فتنه می‌ترسیدیم.
«اَلا: فِی‌الْفِتْنَةِ سَقَطوا وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْكافِرینَ» ولی به راستی كه در فتنه افتادید و راستی كه جهنم بر كافران محیط است.
می‌فرماید حواستان كجاست؟ خودتان به فتنه افتادید. خودتان عامل فتنه شده‌اید، بعد می‌گویید كه از فتنه می‌ترسید. با این‌كه اسلام در ابتدای راه بود، آمدید خلافت را بدون دلیل به دست گرفتید و در اثبات غیر طبیعی‌بودن كار شما همین بس كه پیامبر(ص) را هنوز به خاك نسپرده، به دنبال خلافت رفتید. « براء بن‌عازب» می‌گوید: چند بار آمدم به حضرت علی(ع) گفتم یا علی! در سقیفه دارند خلیفه تعیین می‌كنند. حضرت می‌فرمودند: من فعلاً زیر این آسمان ، بر اساس حكم خدا، وظیفه‌ام دفن پیامبر(ص) است.(69) عباس عموی پیامبر(ص) می‌گوید: یا علی! دستت را بده تا با تو بیعت بكنم.(70) حضرت می‌فرمایند: نه، فعلاً وظیفه‌ام این است كه پیامبر را غسل بدهم. روحیه علی(ع) را ببینید، به هیچ چیز جز وظیفه الهی فكر نمی‌كند و نتیجه‌اش این شد كه علی(ع) برای ما می‌ماند و زندگی ما را تا قیامت معنی می‌بخشد و جهت می‌دهد.
اگر حضرت علی(ع) هم غسل و كفن پیامبر(ص) را رها كرده بودند و رفته بودند جزء سقیفه، كه دیگر او علی نبود با این همه افتخار. علی(ع) به اعتبار این‌كه صحیح‌ترین كار را زیر آسمان كرده است، علی است. علی‌ای كه دنبال قدرت باشد كه دیگر علی‌بن‌ابیطالبی نیست كه امروز می‌تواند من و شما را تغذیه كند. مثل خیلی‌ها كه نتوانستند بشریت را تغذیه كنند، او هم نمی‌توانست تاریخ را جهت‌دهی نماید.
حضرت فاطمه(س) می‌فرمایند شما گفتید كه می‌ترسید با حاكمیت علی(ع) فتنه بشود، مگر چه ‌می‌شد؟ هیچ چیز نمی‌شد. می‌گفتند چون اوس و خزرج رفتند در سقیفه و می‌خواهند خلیفه تعیین بكنند، عمر و ابابكر رفتند تا مانع شوند. اولاً: همه‌ انصار كه نرفته بودند، چهار تا آدم سیاسی از انصار رفته بودند. ثانیاً: اگر شما وسوسه نشده بودید و قریشیان دنبالتان نیامده بودند و دستپاچه نشده بودید آن‌ها چیزی نبودند، بعد هم مردم به‌راحتی آن‌ها را كنار می‌زدند. این‌ها بهانه است و خودتان می‌خواستید كار را در دست بگیرید، و لذا دنبال زمینه بودید.
ورود به قضیه خلافت بعد از درگذشت پیامبر(ص) از مسیری غیر از مسیر اصلی خود، لرزشی را در جامعه پدید آورد كه آن لرزش برای اركان آن ساختمانِ نوبنیاد، بسیار شدید بود. حضرت همین را متذكر می‌شوند. می‌فرمایند حالا وقت این كار بود؟
187- «فَهَیهاتَ مِنْكُمْ!» خیلی دور بود این پیش افتادگی از شما. كار شما خیلی عجیب بود.
188- «وَ كَیْفَ بِكُمْ» چطوری حاضر شدید این كار را بكنید؟