شما باید از خودتان بپرسید كه چرا حضرت در خطبهشان با اینکه بنای اعتراض به وضع سیاسی زمانة خود را دارند، چشم ما را بهسوی آسمان میاندازند؟ از این کار حضرت باید بفهمیم كه اگر شیعه هم باشیم و با تفكر شیعی هم حاكم شویم، ولی چشممان زمینی باشد، کنار فاطمه(س) نخواهیم بود، نهایتاً همان بنیعباس هستیم. بنیعباس علویاند و طرف حاكمیت علی(ع) بودند، ولی زمینیاند؛ پس باید مواظب این خطر بزرگ زمینیشدن باشیم. لذا اوّلین پیامی كه خطبه حضرت دارد، قبل از اینكه وارد مسائل دیگر شوند، این است كه میبینید حضرت چشم خود را به آسمان انداختهاند و سخن خود را با «اَلْحَمْدُللهِ عَلی مَا اَنْعَمَ ..... » شروع میکنند، یعنی میخواهند بگویند: «ای انسانها! ساحت حیات شما باید آسمانی باشد.» غفلت از رجوع به شریعت آسمانی و خطر ادارة امور دنیوی بر اساس عقل غیر دینی كه امروز به سكولاریسم مشهور است، خطر بزرگی است كه فاطمهزهرا(س) دارند متذكّر آن میشوند.
ابتدای خطبه مملو از معاشقة با حق است. ما اگر آدم سیاسی و عجولی باشیم و كسی بخواهد برای ما مسئلهای مثل جنگ تحمیلی را تحلیل كند، ولی ابتدا وارد بحث معاشقه و انس با حق بشود و مدتی در این حالت بماند و حق را ثنا کند و متذکر نعمتهای حق گردد، صدای اعتراضمان بلند میشود كه آقا! مسئله جنگ را چرا نمیگویی؟ چون نمیتوانیم زمین را به آسمان وصل کنیم، و تمام حوادث زمین را در پرتو انوار آسمان معنویت بنگریم. حال به یاد بیاورید جملة امام خمینی«رحمةاللهعلیه» را كه فرمودند: «من دست و بازوی رزمندگان را بوسه میزنم كه جای بوسه ملائكه است»، امامخمینی«رحمةاللهعلیه» این حرکات ظاهری رزمندگان را وصل به حقایقی باطنی میبینند، به عبارت دیگر در واقع امام«رحمةاللهعلیه» دارند سنت «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لكِنَّ اللهَ رَمی»(14) و نقش ملائكه در حركات رزمندگان را مشاهده میکنند. در این نوع نگاه به مسائل اجتماعی سیاسی، وجوه غیبی این تحرکات مورد غفلت قرار نمیگیرد و لذاست که در همة امور، اوّل باید متوجّه بود، اگر در کارها و تحلیلهایمان ساحت آسمانی انسان گم شود، بشر به بحران میافتد، حتّی اگر آن کارها و تحلیلها به اسم شریعت باشد.
دقّت كنید ببینید نگرانی فاطمهزهرا(س) از چیست؟ مگر ابابكر نگفت: «اسرار پیامبر اكرم(ص) پیش علی(ع) است»(15) پس اصل مسئله چیست که علی(ع) را از حاکمیت حذف میکنند؟ اصل مطلب این است كه در فكر و فرهنگ سقیفه نیازی به علی(ع) در ادارة امور دنیوی جامعه نیست. ملاحظه کنید كه آنها چگونه وارد قضیه شدهاند. معلوم نیست كه اگر ما هم در آن شرایط بودیم، هوشیارتر از كسانی بودیم كه در آن شرایط فریب خوردند، مگر اینكه فرهنگ پیامبر اكرم(ص) را در عمق جان و فكرمان داشته باشیم. شما تصوّر نكنید همه شیعیان امروز از نظر بینش سیاسی، بینش فاطمه(س) را دارند، اكثر اهل سنّت هم محبّت به فاطمه(س) را دارند. ما باید آن بصیرت فاطمی را پیدا كنیم تا متوجّه شویم امور دنیوی باید براساس احكام الهی اداره شود. شما ببینید چند درصد از مردم ما از این جهت فاطمیاند؟ و چند درصد از خانوادههای ما فرزندانشان را بر اساس حكم معصوم تربیت میكنند؟ ما تربیت فرزندانمان را به دست حرفهای كارشناسانی دادهایم که هیچ بهرهای در کار خود از فرهنگ معصوم نبردهاند و با اینحال برای فاطمهزهرا(س) هم گریه میكنیم. پذیرفتن ولایت اهلالبیت به گریه و محبّت صِرف نیست، ولایت اهلالبیت؛ یعنی پذیرفتن مدیریت حكم خداوند از طریق فرهنگ معصوم در تمام ابعاد زندگی، اعم از فردی و اجتماعی.