كاملاً برای همة مردم روشن شده بود كه باید بعد از رحلت پیامبر خدا(ص)، علی(ع) جانشین او شود و از سالها قبل این مسأله در بین جامعه پذیرفته شده بود و جریان غدیر در كمتر از هفتاد روز قبل از رحلت پیامبر اكرم(ص) برای نصب كلّی و معرفی همگانی بود، وگرنه پیامبر خدا(ص) در طول زندگی، دائماً مردم را متوجّة عظمت علی(ع) میكردند. شیعه و سنّی نقل كردهاند كه پس از معرفی علی(ع) در غدیر مردم به دستور پیامبر اكرم(ص) شروع كردند به تهنیت گفتن به علی(ع) و از جملة صحابه كه تهنیت گفت عمربنخطاب بود كه گفت: «هَنیئاً لَكَ یَابْنَاَبیطالِب! اَصْبَحْتَ مَوْلایَ وَ مَوْلَی جَمیعِالْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِنات»(109)؛ یعنی گوارایت باد ای پسر ابیطالب! مولای من و مولای همة زنان و مردان مؤمن گشتی. ولی همة آنچه پیامبر اكرم(ص) فرمود و آنچه خود انجام دادند را نادیده گرفتند، چون برنامهشان چیزی دیگر بود و انسان محقق باید از این زاویه كتابهای تاریخ را ورق بزند، كاری كه مرحوم علامه امینی در الغدیر انجام داد و بسیاری از دانشمندان با انصاف اهل سنت را به اعجاب و سپاس واداشت.(110)
همة مورخین اهل سنّت قضیة یومالإنذار را نوشتهاند كه پس از نزول آیه214 سوره شعرا كه فرمود: «اَنْذِرْ عَشیرَتَكَالْاَقْرَبینَ» یعنی؛ خویشاوندان نزدیكت را از خطر كفر بترسان - هنوز پیامبر اكرم(ص) دعوت عمومی را شروع نكرده بودند- آشنایان خود را دعوت فرمودند و اعلام كردند من پیامبر خدا هستم و مأمورم كه ابتدا شما را به اسلام دعوت نمایم و اوّل كسی كه از بین شما دعوت مرا بپذیرد، وصیّ و جانشین من خواهد بود كه از میان حضّار هیچكس جز علی(ع) - در هر چند بار كه پیامبر(ص) تكرار فرمودند- جواب مثبت نداد. در آخر پیامبر اكرم(ص) فرمود: «بعد از من تو وصیّ و وزیر و خلیفة من خواهی بود»(111) و این موضوع و چندین واقعة امثال آن اعم از «حدیث منزلت» و جریان غدیر و «حدیث ثقلین»، همه و همه در ذهن مسلمانان بود و اصلاً موضوع خلافت بعد از پیامبر اكرم(ص) توسط علی(ع) را حل شده میدانستند، ولی با رحلت رسولالله(ص) فتنههای پنهان ظاهر شد و مسیر خلافت را كه حیات اسلام در گرو آن بود، تغییر داد.
پس برای فاطمهزهرا(س) روشن است كه این كارها موجب میشود تا اسلام منهدم گردد و مردم هم خوب میدانند پیامبر(ص) چه گفتند و خوب هم میدانند تأكید پیامبر اكرم(ص) بر روی علی(ع) به جهت آن است كه او كاملاً میخواهد همة اسلام را پیاده كند و اینجاست كه جریان نفاق در تمام طول حیات رسولخدا(ص) با علی(ع) در تضاد است. اینها اسلامی را میخواهند كه با نفس امّارهشان كاری نداشته باشد و لذا همة حرفهای پیامبر اكرم(ص) را نشنیده گرفتند. مثل همین قضیه در حدّ بسیار نازلتر، موضعگیری امام خمینی«رحمةاللهعلیه» در مورد نهضت آزادی است؛ مطمئن باشید همین سیاسیّونی كه حالا میخواهند از روی حرف امام«رحمةاللهعلیه» با بیتفاوتی رد شوند كاملاً منظور امام را میدانند و خوب هم میفهمند چرا امام«رحمةاللهعلیه» فرمودند اینها حتّی از منافقین هم خطرناكترند؛ ولی یكی از فنون سیاست این است كه خود را در بعضی موارد به نشنیدن بزنند كه گویا اصلاً چنین حرفی نبوده است. همانطور كه پس از رحلت رسولالله(ص) گویا اصلاً نه غدیری و نه یومالإنذاری و نه حدیث ثقلین و نه حدیث منزلتی مطرح بوده و پیامبر(ص) هیچ سخنی در مورد رهبری آینده مطرح نفرموده است. ما نباید در برخورد با این مسأله عصبانی شویم، بلكه باید كاری كنیم كه این فرهنگ نقد شود. خلیفه دوم معتقد بود پیامبر اكرم(ص) بیهوده بر روی علی(ع) تأكید میكند(112) و همینطور كه سیاسیون ما معتقدند امام خمینی«رحمةاللهعلیه» بیخود نهضت آزادی را از منافقین بدتر میدانستند - البته باز تأكید میكنم كه امام خمینی«رحمةاللهعلیه» با پیامبر اكرم(ص) قابلمقایسه نیست- ولی اینكه كسانی در كنار پیامبر اكرم(ص) و یا در كنار امام خمینی«رحمةاللهعلیه» بودند كه پیامبر اكرم(ص) و یا امام خمینی«رحمةاللهعلیه» را باور نداشتند، قابل تأمّل و عبرت است.(113)