تربیت
Tarbiat.Org

به سوی او
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

خشوع ظاهرى و خشوع واقعى

به هر حال انسان قبل از آن‌كه بر اساس تربیت انبیا و مربّیان الهى ساخته شود و پرورش یابد،
( صفحه 330)
این حالت «منیّت» و «انانیّت» در او هست و باید به فكر باشد و به تدریج آن را اصلاًح و درمان كند. اگر مراقب نباشیم، سدّ «انانیّت» در وجود ما به سان دیوارى ضخیم و بتونى خواهد شد كه به این آسانى ها قابل شكستن و «فرو شكستن» نخواهد بود: وَ لا یَكُونُوا كَالَّذِینَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ(498) و مانند كسانى نباشند كه از پیش بدان ها كتاب داده شد و انتظار بر آنان به درازا كشید، و دل هایشان سخت گردید. برخى انسان ها به جایى مى‌رسند كه به تعبیر قرآن دل هایشان حتى از سنگ هم سخت‌تر مى‌شود! قرآن در آیه اى، در وصف قساوت قلب بنى اسرائیل مى‌فرماید: ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِیَ كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ(499) سپس دل هاى شما بعد از این، سخت گردید، همانند سنگ، یا سخت‌تر از آن؛ چرا كه از برخى سنگ ها جوى هایى بیرون مى‌زند، و پاره‌اى از آنها مى‌شكافد و آب از آن خارج مى‌شود، و برخى از آنها از بیم خدا فرو مى‌ریزد. بعضى از انسان ها آن قدر دلشان سخت است كه حتى یك قطره اشك هم از چشم آنها نمى‌آید. اینان از سنگ هم سخت ترند. در مقابل نیز كسانى هستند كه دل هایشان زود مى‌شكند؛ به مانند دیوارى كه زود ترك برمى دارد. یك مرحله و مرتبه از دل شكستگى این است كه دیوار دل انسان تركى ضعیف و كوچك برمى دارد. گاهى دل شكستن شدیدتر است به طورى كه دیوار دل شكافى عمیق بر مى‌دارد. گاهى نیز این شكستن بسیار شدید است؛ آن چنان كه خانه‌اى با تمام سقف و دیوارهایش به یك باره فرو بریزد! در این حالت، دیوار «انانیت» انسان ناگهان فرو مى‌ریزد و از آن هیچ اثرى باقى نمى‌ماند؛ گویى كه اصلاً خانه‌اى و دیوارى نبوده است. خشوع كامل همین حالت اخیر است؛ حالتى كه اصلاً دیوار دل انسان پودر مى‌شود و ذرات آن هم در هوا گم مى‌شوند! اگر چنین حالتى براى انسان پیش بیاید و دل انسان این‌چنین فرو بشكند، خواه نا خواه و بدون اختیار، اثر آن در چهره و ظاهر انسان نیز ظاهر مى‌شود؛ مثلاً بى اختیار و بدون این‌كه خود بخواهد، صدایش یك حالت گرفتگى و شكستگى پیدا مى‌كند. اگر انسان در این حال نماز بخواند، آن گاه مصداق این آیه شریفه است كه: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ. الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ(500) به راستى كه مؤمنان رستگار شدند، همانان كه در نمازشان فروتن‌اند.
( صفحه 331)
خشوع این نیست كه انسان در نماز لحنش را به صورت تصنعى تغییر دهد، یا سرش را كج كند یا گردنش را فرو اندازد. اینها تصنّع است، خشوع حقیقى نیست. اگر واقعاً دل بشكند، آن دیوار منیت مى‌شكند و سقف بت خانه خودپرستى فرو مى‌ریزد و آثار آن به صورت غیرارادى در چهره و ظاهر و رفتار هم ظاهر مى‌شود.
ممكن است به ذهن بیاید كه آیا اصولا این كار درستى است كه كسى به چنین حالتى برسد؟! كسانى كه با خدا رابطه ندارند، اصلاً این حالت را نشانه ضعف شخصیت فرد مى‌دانند. آنها مى‌گویند اگر انسان دلش بشكند، اشكش جارى شود، قلبش به طپش بیفتد و صدایش حالت گرفتگى پیدا كند، اینها نشانه ضعف شخصیت فرد و ضعف اعصاب و روان او است! در مقابل، كسانى كه به وجود خدا معتقدند و خدا را مى‌شناسند و عظمت او را درك مى‌كنند، نظرشان این است كه نبودن چنین حالتى اشكال و نقص است. ما معتقدیم كه اصلاً اقتضاى فطرت انسان همین است. وقتى كه انسان از خود هیچ ندارد و همه چیزش از خدا است، این چه ژست دروغینى است كه در برابر خدا بگیرد و براى چه دیوار بتونى «منیّت» را در مقابل خدا درست كند؟! اشكال و اشتباه این است كه انسان در مقابل خدا براى خودش شخصیت و انانیتى قایل شود.