تربیت
Tarbiat.Org

به سوی او
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

گمراهى با وجود علم؛ چرا؟

آرى، مشكل در هوا پرستى است. اگر كسى خود را به جاى خدا گذاشت و خواستِ دل را به جاى خواست خدا نشاند و تابع هوا و هوس خود شد، خداوند با وجود علمْ او را گمراه مى‌كند. البته خدا با كسى دشمنى ندارد؛ منظور این است كه خداوند اثر طبیعى و ذاتى پیروى از هوا و هوس را چنین قرار داده است: إِنَّ اللّهَ لا یَظْلِمُ النّاسَ شَیْئاً وَ لكِنَّ النّاسَ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ(109) خدا به هیچ وجه به مردم ستم نمى‌كند، لیكن مردم خود بر خویشتن ستم مى‌كنند. خدا و پیامبران به انسان هشدار لازم را داده‌اند و او را از طغیان و سركشى بر حذر داشته‌اند. آنان او را آگاه كرده‌اند كه در این سراشیبى ها اگر جانب احتیاط را رعایت نكند و سرعت بگیرد كنترل نفس از دستش خارج شده و اسب چموش نفس او را بر زمین خواهد زد و مغزش را متلاشى خواهد نمود. حال اگر كسى به این هشدارها توجه نمى‌كند و بى محابا در سراشیبى اشكال به خدا و پیامبر و قرآن و تظاهرات بر علیه خدا به پیش مى‌تازد، عوارض طبیعى آن نیز دامن گیرش خواهد شد و به مرحله‌اى مى‌رسد كه با وجود علم راه انكار را در پیش مى‌گیرد؛ اَضَلَّهُ اللّهُ عَلى عِلْم.
البته پیامبر، پیامبر رأفت و رحمت است و حریص بر هدایت ما (عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْكُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ(110) اما وقتى كسى خودش نخواهد، پیامبر كارى از پیش
( صفحه 79)
نمى برد؛ چرا كه بنا بر این است كه هدایت انسان اختیارى باشد. خداوند در قرآن خطاب به پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى‌فرماید این افراد را به حال خودشان رها كن: فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلّى عَنْ ذِكْرِنا وَ لَمْ یُرِدْ إِلاَّ الْحَیاةَ الدُّنْیا(111) از هركس كه از یاد ما روى بر تافته و جز زندگى دنیا را نخواسته است، روى بر تاب. اینان كسانى هستند كه در اثر پیروى از هوا و هوس خویش و خودپرستى، همه راه ها را از هر طرف بر خود بسته‌اند و خود بر چشم و گوش خویش پرده افكنده‌اند تا حقیقت را نبینند و نشنوند. بیم دادن و ندادن خدا و پیامبر براى اینان مساوى است. وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ. وَ سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ(112) و ما فرا روى آنان سدّى و پشت سرشان سدّى نهاده و پرده‌اى بر [چشمان]آنان فرو گسترده ایم، در نتیجه نمى‌توانند ببینند؛ و آنان را چه بیم دهى [و]چه بیم ندهى [به حالشان تفاوت نمى‌كند] ایمان نخواهند آورد.
كسى كه كارش به جایى رسیده كه صریحاً مى‌گوید من حرف «تونى بلر» را از سخن امام سجاد(علیه السلام) بیشتر قبول دارم و بهتر مى‌پسندم، دیگر از او چه انتظارى مى‌توان داشت؟! خداوند چگونه چنین كسى را هدایت كند و انذار پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى او چه اثرى دارد؟! انذار پیامبر در كسى اثر دارد كه خشیت الهى را در دل داشته باشد، نه كسى كه از تظاهرات علیه خدا هم بیم ندارد! إِنَّما تُنْذِرُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ(113) تو تنها كسانى را كه در نهان از پروردگارشان مى‌ترسند، هشدار مى‌دهى.
خلاصه این كه، نقطه اوج ترقّى و تكامل انسان قرب به خدا است و آن هم یك راه بیشتر ندارد: خداپرستى؛ نقطه مقابل آن نیز سقوطى است كه تا اسفل سافلین فرود مى‌آید، و آن هم یك راه دارد: خودپرستى.
( صفحه 81)