پس از آنكه معلوم شد ایمان مراتب دارد و انسان مىتواند در این مراتب بالا رود و ایمان خود را تكامل بخشد، سؤال مىشود راه تعالى بخشیدن به ایمان و رسیدن به مراتب عالیه آن چیست؟ اگر بخواهیم ایمان ما ترقى كند و در مراتب قرب و تكامل پیوسته بالاتر رویم و به خدا نزدیكتر شویم و ثواب ها و درجات اخروى بالاترى نصیب ما گردد، چه باید بكنیم؟
براى پاسخ به این سؤال باید ببینیم چه چیزى موجب پیدایش ایمان مىشود، تا همان را هر چه بیشتر تقویت كنیم. هیچ معلولى بى علت نیست و ایمان نیز معلول عواملى است. به صرف اینكه بخواهیم و اراده كنیم ایمانمان تقویت شود، كار از پیش نمىرود، بلكه زحمت دارد و براى تحقق این خواسته باید رنج هایى را متحمل شویم. هر چه كالایى نفیستر و گران بهاتر
( صفحه 220)
باشد دست رسى به آن نیز مشكلتر است؛ و «ایمان» نفیس ترین و گران بهاترین كالایى است كه خداى متعال آفریده است.
براى تقویت ایمان باید سرشاخه هاى آن را بشناسیم و با مرتب كردن آنها از ساده به مشكل، از عوامل سادهتر شروع كنیم و پس از تقویت آنها به تدریج به عوامل مشكل و مشكلتر برسیم و آنها را نیز تقویت نماییم.
پیش از این اشاره كردیم كه در ایمان، دست كم دو عامل اساسى وجود دارد كه یكى از مقوله علم و معرفت و شناخت است و دیگرى به اراده و همت و «بناگذارى» بازمى گردد. طبیعتاً با توجه به مقدمهاى كه گفتیم، براى تقویت ایمان باید به این دو عامل و تقویت آنها بپردازیم. در این جا راه هاى تقویت هر یك از این دو عامل را جداگانه بررسى مىكنیم.
براى دست یابى به معرفت و شناخت كامل تر، كه از مقدمات ایمان است، چه باید كرد؟ پاسخ این است كه براى این كار فعالیت هاى مختلفى مىتوان انجام داد، اما در این میان شاید دو فعالیت اساسىتر از سایر برنامه ها باشد:
الف) فعالیت اول این است كه تلاش كنیم براى چیزهایى كه به آنها ایمان داریم دلایل و مستنداتى روشنتر و متقنتر پیدا كنیم و آنها را فرا بگیریم.
تحصیل علم در زمینه متعلّقات ایمان، یعنى علم به خدا، علم به قیامت و علم به بد و خوب، یكى از ابزارها و راه هاى تكامل و تقویت ایمان است. از همین جا است كه تحصیل علم، ارزشى فوق العاده مىیابد و در معارف اسلامى نیز براى علم و عالم و تحصیل علم جایگاه و اهمیتى ویژه در نظر گرفته شده است. البته تذكر این نكته لازم است كه ارزش علم، مطلق نیست و چه بسیار عالمانى كه به سبب علمشان، ضرر آنها براى خودشان و افراد دیگر به مراتب بیشتر از ضرر جهّال بوده است. از این رو تحصیل و تقویت علم، شرط لازم در این زمینه هست گرچه شرط كافى نیست.
بنابراین اولین قدم این است كه سعى كنیم متعلّقات ایمان را بهتر بشناسیم و آنها را با دلایلى متقنتر براى خودمان اثبات كنیم واگر شك وشبههاى در اطراف آنها داریم، آن را برطرف نماییم.
ب) فعالیت دوم این است كه نسبت به مواردى كه به آنها شناخت پیدا مىكنیم، توجه بیشترى مبذول داریم و پیوسته آنها را مد نظر قرار دهیم تا از خاطرمان نرود. بسیارى از افراد از این نكته غفلت مىكنند. ما تصور مىكنیم كه وقتى مسألهاى را حل كردیم و پاسخ آن
( صفحه 221)
برایمان معلوم شد، دیگر كار تمام شده و مشكل و وظیفهاى نداریم؛ در حالى كه چنین نیست. معرفت اگر بخواهد در زندگى و رفتار و كردار ما تأثیر داشته باشد، باید معرفتى زنده و آگاهانه باشد. علمى كه در گنجینه معارف ما هست اما در سطح توجه ذهن ما نیست و فقط هر از چند گاهى و در مواقع لزوم به آن توجه مىكنیم، منشأ اثر زیادى نخواهد بود. چنین معرفتى بود و نبودش چندان تفاوتى ندارد. معرفتى منشأ اثر است كه همواره مورد توجه و التفات و آگاهى ما باشد. یكى از اسرار اینكه در عبادات شرعى بر تكرار الفاظ و مفاهیم تأكید گردیده، همین است كه این دانسته ها همیشه در سطح توجه ذهن ما وجود داشته باشند. مثلاً در مورد ذكر «الله اكبر» یك فرض این است كه ما در عمرمان فقط یك بار به این مسأله توجه كنیم و با دلیل و برهان ثابت نماییم كه خداوند از همه چیز بزرگتر است، یا خدا بالاتر و بزرگتر از آن است كه توصیف گردد و حقیقت صفات او قابل درك باشد. این «الله اكبر» چندان تأثیرى بر روح و شخصیت و رفتار ما نخواهد داشت. فرض دیگر این است كه در هر روز چندین بار و حتى در هر نماز چند بار آگاهانه و با توجه، این ذكر را تكرار كنیم. این «الله اكبر» تأثیراتى بسیار محسوس در زندگى ما خواهد داشت. از همین رو خداى متعال كه خواهان تكامل انسان است این فرض دوم را انتخاب كرده است. در نماز، ما در ابتداى آن «الله اكبر» مىگوییم. به هنگام رفتن ركوع نیز مستحب است آن را تكرار كنیم. پس از سر برداشتن از ركوع نیز همین طور. پس از سجده و براى سجده دوم نیز همین طور. در تسبیحات اربعه، و خلاصه، موارد متعددى، در یك نماز این ذكر تكرار مىشود.
ذهن و ذهنیت ما پیوسته در حال تغییر است. پیوسته معلوماتى بر روى معلومات قبلى مىآید و برف انبار مىشود، به گونهاى كه پس از مدتى، معلومات اولیه كاملاً از سطح توجه ما خارج مىگردد. براى اینكه چنین مسألهاى پیش نیاید، باید دانسته هاى داراى اولویت را مرتّباً تكرار كنیم. این فلسفه، در تشریع نماز، كه هر روز و آن هم روزى چند نوبت واجب شده، به خوبى قابل درك است. این تكرارها باعث مىشود كم كم آن دانسته در ذهن ما رسوخ یابد و همواره مورد توجّه و التفات باشد. آیه شریفه اواخر سوره آل عمران نیز به همین مطلب اشاره دارد، آن جا كه مىفرماید: الَّذِینَ یَذْكُرُونَ اللّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ(356) آنان كه خدا را [در همه حال]، ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده، یاد مىكنند.
( صفحه 222)
انسان به هر حال از این سه حالت خارج نیست؛ یا نشسته یا ایستاده و یا خوابیده است. بنابراین معناى اینكه كسى در حال ایستاده، نشسته و خوابیده به یاد خدا باشد، این است كه در همه احوال به یاد خدا است؛ یعنى ذكر و یاد خدا برایش «ملكه» شده و هیچگاه از سطح توجه ذهن او خارج نمىشود.
پس به طور خلاصه، در مورد تقویت عنصر اولِ ایمان، یعنى شناخت، دو فعالیت عمده لازم است: یكى به دنبال براهین و دلایل روشنتر و متقنتر بودن و دوم، زنده و خودآگاه نگاه داشتن آن معرفت. فعالیت اول به ویژه در زمان هایى كه بازار شبهات اعتقادى داغ است اهمیت بیشترى مىیابد. ما در زمان فعلى با چنین وضعیتى روبرو هسیتم. هر روزه شاهدیم كه در روزنامه اى، كتابى، كلاس درسى و... شبههاى پیرامون خدا، قرآن، پیامبر و احكام و معارف اسلام طرح مىشود. در چنین زمانى ما اگر به همان دانش و استدلالى كه یك بار فرا گرفتهایم اكتفا كنیم، بسیار محتمل است كه در برابر طوفان شبهه ها نتوانیم مقاومت كنیم و پایه عقایدمان بلرزد و نسبت به آنها دچار تردید شویم. در چنین وضعیتى ایمان كم كم تضعیف و در نهایت نیز به كلى محو مىشود.