مطلبْ بسیار بالاتر از اینها و فوق حد تصور است. آنچه گفتیم فقط در محدوده آیات قرآن بود. اگر روایاتى را كه در این زمینه وجود دارد مرور كنیم حقیقتاً انسان مات و مبهوت مىماند كه خداى متعال چه بهشتى و چه نعمت ها و لذت هایى براى انسان فراهم كرده است! آن گاه انسان به این مردار گندیده دنیا دل خوش كرده و به هیچ قیمتى هم حاضر به جدا شدن و
( صفحه 169)
دست برداشتن از آن نیست. در روایات آمده است كه حتى این مقدار زحمت هم در بهشت نیست كه اگر شما میوهاى از میوه هاى درختان بهشت را خواستید، لازم باشد حركتى كنید، بلند شوید و آن میوه را بچینید، بلكه آن شاخه و آن میوه خود خم مىشود، آن چنان كه كاملاً در دسترس شما قرار گیرد و بتوانید به راحتى از آن استفاده كنید!
آرى، خداوند كه خود مىداند و خبر دارد چه بهشتى را براى ما مهیا كرده است تأكید مىكند كه: بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا. وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقى(268) لیكن [شما] زندگى دنیا را برمى گزینید؛ با آنكه [جهان] آخرت نیكوتر و پایدارتر است. به راستى كه دل خوش داشتن به لذت ها و نعمت هاى دنیا در مقابل لذت ها و نعمت هاى بى پایان و متنوع آخرت، كارى كودكانه است. كودك از لذت هاى این دنیا چیزى غیر از شكلات و شیرینى نمىفهمد، و ما به این تصور كودكانه او مىخندیم؛ اولیاى خدا نیز به اینكه ما در مقابل بهشت بى انتهاى خداوند به دنیاى پر مرارت و محدود دل خوش كردهایم خنده شان مىگیرد. به راستى كه ترجیح دنیا بر آخرت، نهایت جهل و بى خردى است؛ اما چه مىشود كرد كه بسیارى از انسان ها مصداق این آیه شریفهاند كه: إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً(269)
دقیقاً به همین دلیل كه زندگى دنیا در مقایسه با آخرت كارى كودكانه و نابخردانه است، قرآن كریم در آیات متعددى آن را بازیچه، و زندگى آن را شبه واقعى دانسته و زندگى واقعى را زندگى آخرت معرفى كرده است. قرآن گاهى از زندگى دنیا این گونه تعبیر مىكند: وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاّ مَتاعُ الْغُرُورِ(270) و زندگى دنیا جز مایه فریب نیست. مراقب باشید كه فریب دنیا و زندگى دنیا را نخورید و به سبب توجه به آن از متاع اصلى كه همان زندگى آخرت است بازنمانید. گاهى نیز مىفرماید: وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ كانُوا یَعْلَمُونَ(271) این زندگى دنیا جز سرگرمى و بازیچه نیست، و زندگى حقیقى همانا سراى آخرت است؛اى كاش مىدانستند. از نظر ادبیات عرب، در این جمله كه «إِنَّ الدّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ» چند تأكید وجود دارد: «اِنّ»، «لام تأكید»، «ضمیر فصل هِىَ» و «اَلْحَیَوان» كه خبرِ «اِنَّ» است و با «الف و لام» آمده است. همه اینها در ادبیات عرب از ادوات تأكید
( صفحه 170)
هستند. از این رو معناى آیه این مىشود كه: قطعاً، مسلّماً، حتماً، بى تردید زندگى حقیقىْ زندگى آخرت است. اگر واقعاً در پى «زندگى» هستید، باید آن را در آخرت جستجو كنید؛ جایى كه زندگى نه از نظر طول مدت و نه از نظر نوع و نه از نظر شمار برخوردارى از لذایذ و نعمت ها حد و حصرى ندارد، جایى كه هیچ غم و غصه و درد و رنجى در آن راه ندارد. آیا در مقابل چنان زندگى، مىتوان این زندگى دنیا را جز سرگرمى و بازیچهاى بیش دانست؟! البته این، مسألهاى نیست كه با لفظ و سخن حل شود، بلكه انسان باید حقیقت حیات آخرت را درك كند، تا معناى این آیه و نظایر آن را بفهمد. فهم حقیقت حیات آخرت در حد امثال بنده نیست. چنین دركى را پیامبر و ائمه معصومین(علیهم السلام) دارند و آنها هستند كه به عیان مىبینند كه حقیقت زندگى در سراى آخرت است. انسان هاى معمولى آن گاه كه به آخرت مىرسند تازه معناى این سخن را مىفهمند كه زندگى این دنیا «حیات» نبوده و حیات واقعى در آخرت است. از این رو این گونه عرض حال مىكنند كه: یا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیاتِی(272)اى كاش براى «زندگى ام» فكرى كرده بودم. از این جمله بر مىآید كه در آن روز به این نتیجه مىرسد كه آنچه در دنیا سپرى كرده «زندگى» نبوده است. این سومین تفاوت زندگى دنیا با زندگى آخرت است. درك دو تفاوت اولْ كم و بیش براى ما میسر بود، اما درك این تفاوتْ كار چندان سادهاى نیست. همان طور كه گفتیم، اكثر انسان ها تا به آخرت نرسند و از نزدیك زندگى آخرت را مشاهده و لمس نكنند این تفاوت برایشان آشكار نخواهد شد. فقط اولیاى خاص الهى هستند كه در همین دنیا مىتوانند این مسأله را به خوبى درك كنند.