موضوع بحث ما «نیت در عبادات» بود. دانستیم كه روح عبادت، نیت است و به طور كلى ارزش هر فعلى بستگى به نیت آن دارد. اشاره كردیم كه در برخى اعمال عبادى مثل نماز، اگر نیتى فاسد كننده، مثل نیت «ریا» و «سُمعه» باشد، آن عمل نه تنها سودى ندارد و باطل است، كه موجب عقاب هم مىشود. در باره نشانه هاى ریا و نیز راه هاى علاج آن مطالبى را بیان كردیم. هم چنین گفتیم كه باید سعى كنیم عملمان خالص براى خدا باشد و آن را به قصد تقرب به او انجام دهیم. در این جلسه مىخواهیم مقدارى پیرامون این مسأله بیشتر بحث كنیم.
گاهى در مقابل ریا، تعبیر «خلوص» به كار برده مىشود. اما منظور از خالص بودن عمل براى خدا چیست؟ مگر خدا نیازى دارد، كه ما كارى را «براى او»، آن هم خالص براى او، انجام دهیم؟! در قرآن كریم نیز تعبیراتى از قبیل «وجه الله» و «ابتغاء مرضات الله» به كار رفته است. در سوره «انسان» مىفرماید: إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللّهِ لا نُرِیدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً(457) ما براى خشنودى خدا است كه شما را اطعام مىكنیم و پاداش و سپاسى از شما نمىخواهیم. در چند مورد نیز «ابتغاء مرضات الله» تعبیر شده است؛ از جمله، در سوره بقره مىفرماید: وَ مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ...(458) و مَثَل كسانى كه اموال خویش را براى طلب خشنودى خدا انفاق مىكنند... .تعبیر «وجه الله» از این تعبیر كه عمل باید «براى خدا» باشد نیز مبهمتر است. «وجه» به معناى «صورت» است. آیا معناى اینكه عمل را باید «لوجه الله» انجام دهیم، این است كه باید آن را «براى صورت خدا» انجام دهیم؟!
( صفحه 296)
در این میان شاید تعبیر «مرضات الله» از دو تعبیر دیگر مفهومتر باشد؛ یعنى عمل را انجام دهیم براى آنكه خدا راضى و خشنود باشد. رضایت در ما یك حالت نفسانى است كه به علم حضورى آن را درك مىكنیم. وقتى از كار كسى رضایت پیدا مىكنیم، یك حالت خوشحالى در ما پیدا مىشود. آیا معناى رضایت خدا هم این است كه در اثر كار ما حالتى در خدا پیدا مىشود و خداوند شاد و خرسند مىگردد؟! از این رو با دقت، مىبینیم این تعبیر نیز خیلى از دو تعبیر قبلى، روشنتر نیست؛ گرچه در ابتدا این گونه به نظر مىآمد.
تعبیر دیگرى كه بیشتر فقها آن را به كار مىبرند این است كه مىگویند، عبادت را باید به «قصد امتثال» انجام داد. امتثال به معناى «فرمان بُردارى» است. قصد امتثال، یعنى اینكه كارى را به سبب آنكه خداوند به آن امر كرده است و براى اطاعت امر او انجام دهیم. امر هم اعم از «وجوبى» و «استحبابى» است. در هر حال، این مفهوم نیز گرچه كمابیش براى ما روشن است، اما باز هم جاى این سؤال هست كه چه حالتى باید در ما به وجود بیاید تا بگوییم، كارى را به قصد امتثال امر الهى انجام داده ایم؟
تعبیر دیگرى كه براى ما بسیار هم آشنا است «قربة الى الله» است. بسیارى از افراد هنگامى كه مىخواهند نماز بخوانند، مثلاً مىگویند: دو ركعت نماز صبح به جا مىآورم «قربة الى الله». «قربت» به معناى «نزدیكى» است. با این حساب، معناى اینكه عبادت را «قربة الى الله» انجام دهیم این است كه آن را براى نزدیكى به خدا انجام دهیم. اما نزدیكى به خدا یعنى چه؟ مگر خدا در مكانى قرار دارد كه ما خود را به او نزدیك كنیم؟! بنابراین، این مفهوم نیز خالى از ابهام نیست.
در این جا قصد آن نداریم تا وارد بحث هاى نظرى و فلسفى در این باره شویم. این قبیل بحث ها بیشتر فایده علمى دارد، در حالى كه مقصود از جلسات ما طرح بحث هایى است كه اثر عملى داشته باشد و بتواند در اعمال و رفتار ما نمود پیدا كند. از این رو در این زمینه، از موارد واضح و روشن شروع مىكنیم تا به موارد مبهم برسیم و ببینیم كه چگونه باید آنها را حل كرد و پاسخ داد.