تربیت
Tarbiat.Org

به سوی او
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

لزوم توجه بیشتر به امر تزكیه در حوزه

بنابراین در كار علما و حوزه هاى علمیه تعلیم و تزكیه باید همواره در كنار هم باشند و اهمیت لازم و كافى به هر دو داده شود. لكن در عمل مشاهده مى‌كنیم كه گاهى برخى از رشته هاى علوم اسلامى برجسته مى‌شود و مورد توجه خاص واقع مى‌گردد، به گونه‌اى كه سایر رشته ها در حاشیه قرار گرفته و كم و بیش از آنها غفلت مى‌شود. در این میان، یكى از امورى كه آفت غفلت گاه و بى گاه به آن سرایت كرده، مسایل مربوط به تزكیه و مسایل اخلاقى و معنوى است. البته بحمداللّه پس از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران، حركت هاى خوبى در حوزه انجام شده و رشته هاى گوناگون علمى مورد توجه قرار گرفته است؛ گرچه شاید هنوز در بسیارى از رشته هاى علوم اسلامى آن‌گونه كه شایسته و بایسته است رشد و توسعه كافى صورت نگرفته است. به هرحال، آنچه بیشتر مایه تأسف است جاى خالى تزكیه و برنامه هاى تربیت اخلاقى و معنوى در حوزه است. غفلت نسبت به این مسأله، تا حدود زیادى هم چنان استمرار یافته و تا كنون تلاشى قانون‌مند و منظم در این زمینه در حوزه انجام نشده است.
شاید یكى از عواملى كه به این مسأله دامن زده و باعث مهجوریت اخلاق و مباحث مربوط به تزكیه و تربیت معنوى در حوزه ها گردیده، استنكاف بزرگان و علما و تواضع بیش از حد آنان در این زمینه است. آنان نگرانند كه مبادا به خودستایى یا مطرح كردن خویش و شهرت مبتلا شوند، و به همین روى، از انجام این وظیفه مهم پرهیز مى‌كنند. به تعبیر دیگر، تصور مى‌شود كسى كه در صدد تربیت اخلاقى دیگران برمى آید، خود را تزكیه شده و بى نیاز از تربیت مى‌داند و بر همین اساس این شایستگى را براى خود قایل است كه براى دیگران درس اخلاق بگوید و آنان را تربیت كند. كسانى كه در صدد تهذیب نفس هستند از چنین خودستایى هایى گریزانند و تا حد ممكن سعى مى‌كنند خود را در معرض شهرت و تعریف و
( صفحه 21)
تمجید دیگران قرار ندهند. بسیار دیده و شنیده شده، هنگامى كه از ایشان درخواست درس اخلاق یا توصیه و نصیحتى مى‌شود، آنان با كمال تواضع مى‌گویند، ما نیز آلوده‌ایم و بیش از شما نیاز به نصیحت و تزكیه و تربیت داریم.
البته چنین رفتارى نشانه وارستگى علما است و بحمداللّه چنین شخصیت هایى در حوزه كم نیستند؛ اما به نظر مى‌رسد یك مسأله در این جا از نظر دور مى‌ماند. اگر همه بخواهند با این توجیهات از وظیفه‌اى كه در مورد تزكیه جامعه دارند طفره بروند، این مسؤولیت مهم اجتماعى بر زمین خواهد ماند. مگر در ادامه یكى از دو وظیفه مهم انبیا، تزكیه افراد و جامعه بر عهده علما نیست؟ چه كسى باید این وظیفه را عهده دار شود؟ اگر كسانى كه مهذب‌تر از دیگران هستند از انجام این وظیفه پرهیز كنند، آن گاه كسانى كه صلاحیت ندارند وارد این عرصه خواهند شد؛ كه اگر زیان نداشته باشند، نتیجه مثبتى از كار آنان انتظار نمى‌رود. به هرحال، تزكیه نیز مانند تعلیم، امرى واجب است. همان‌گونه كه در مورد تعلیم نمى‌توان به علت پرهیز از خودستایى، تدریس و تحقیق را تعطیل كرد، اجتناب از وظیفه تزكیه دیگران، براى پرهیز از آفات اخلاقى نیز جایز نیست.
البته بوده‌اند بزرگانى كه در شرایط خاصى علم خود را ظاهر نمى‌كرده‌اند، تا آن جا كه حتى كسانى كه با آنان معاشرت داشته‌اند، پس از سال ها نیز از فضل و مراتب علمى آنان مطلع نبوده‌اند. این رفتار شاید بدان دلیل بوده كه در آن جامعه یا در آن زمان ضرورتى براى اظهار فضل و علم وجود نداشته است. نقل شده كه مرحوم تنكابنى، صاحب حاشیه بر رسایل، به مناسبتى مدتى در ساوه سكونت داشتند. با این‌كه ایشان از مجتهدان بزرگ بودند، اما در این مدت علم خود را اظهار نمى‌كردند. پس از مدتى یكى از دوستان ایشان به ساوه مى‌آید و با تعریف از فضل و كمال آیت اللّه تنكابنى سراغ خانه ایشان را مى‌گیرد. كسانى كه آن اوصاف را مى‌شنوند بسیار تعجب مى‌كنند و از فضل و كمالات آقاى تنكابنى اظهار بى اطلاعى مى‌كنند!
در هر حال، ممكن است در برخى موارد پرهیز از مطرح كردن خود كمال به حساب آید، اما قطعاً چنین كارى همیشه پسندیده نیست. اگر همه علما براى پرهیز از شهرت و ریا و... از تدریس و اظهار علم خوددارى كنند، پس چه كسى باید عهده دار امر تدریس و تعلیم گردد؟! مسأله تزكیه نیز به همین صورت است. اگر همه افراد وارسته، به منظور پرهیز از خودنمایى و خودستایى، از نصیحت و راهنمایى دیگران و گفتن درس اخلاق خوددارى كنند، این تكلیف خطیر بر زمین خواهد ماند؛ هم چنان كه متأسفانه تا كنون بر زمین مانده و اقداماتى كه انجام
( صفحه 22)
شده و مى‌شود به هیچ وجه كافى نبوده و نیست. حتماً كسانى باید از باب واجب كفایى به این مهم اقدام كنند تا جایى كه احساس شود به قدر كفایت رسیده است.
بنده نیز صلاحیت انجام این كار را براى خود قایل نیستم و خود را به تربیت محتاج‌تر از دیگران مى‌بینم؛ اما از خود مى‌پرسم، اگر براى انجام این تكلیف اقدامى نكنم آیا فرداى قیامت مؤاخذه نخواهم شد؟ آیا مى‌توانم به بهانه این‌كه مى‌خواهم به یك آفت اخلاقى گرفتار نشوم، این تكلیف واجب را به كلى كنار بگذارم؟! و همان طور كه عرض كردم مسأله، رسیدن به حد كفایت است. گرچه بزرگانى در حوزه درس اخلاق دارند، ولى به نظر مى‌رسد نیاز حوزه‌اى با این عظمت، با این تعداد جلسات برطرف نمى‌شود. از این رو امثال بنده، با همه ضعف ها و نقص هایى كه در خود سراغ داریم، به ناچار و از سر انجام تكلیف وارد این عرصه مى‌شویم و در حد وسع و توان خود به انجام این وظیفه اقدام مى‌كنیم.