قرآن كریم در آیات متعددى سعى مىكند با بیان هاى مختلف فناپذیر بودن زندگى دنیا و این را كه ارزش دل بستن ندارد، به انسان تفهیم كند: إِنَّما مَثَلُ الْحَیاةِ الدُّنْیا كَماء أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمّا یَأْكُلُ النّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّیَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَیْها أَتاها أَمْرُنا لَیْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِیداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْم یَتَفَكَّرُونَ(273) در حقیقت، مَثَلِ زندگى دنیا به سان آبى است كه آن را از آسمان فرو فرستادیم، پس گیاه زمین ـ از آنچه مردم و دام ها مىخورند ـ با آن درآمیخت، تا آن
( صفحه 171)
گاه كه زمین پیرایه خود را برگرفت و آراسته گردید و اهل آن پنداشتند كه آنان بر آن قدرت دارند، شبى یا روزى فرمان ما آمد و آنرا چنان درویده كردیم كه گویى دیروز وجود نداشته است. این گونه نشانه ها را براى مردمى كه اندیشه مىكنند به روشنى بیان مىكنیم. مَثَل زندگى دنیا مَثَل گیاهى است كه چند روزى شادابى و طراوت و سبزى دارد؛ اما نباید فریب این زیبایى و سرسبزى را خورد، چرا كه چیزى نمىگذرد كه خشك و پژمرده خواهد شد. در آیهاى دیگر مىفرماید: وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیاةِ الدُّنْیا كَماء أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ وَ كانَ اللّهُ عَلى كُلِّ شَیْء مُقْتَدِراً(274) و براى آنان زندگى دنیا را مَثَل بزن كه مانند آبى است كه آن را از آسمان فرو فرستادیم، سپس گیاه زمین با آن درآمیخت و [چنان]خشك گردید كه بادها پراكندهاش كردند، و خدا است كه همواره بر هر چیزى توانا است. مَثَل زندگى دنیا مَثَل گیاهى است كه پس از چند صباحى خشك خواهد شد و باد ذرات آن را به هر سو خواهد پراكند به طورى كه هیچ اثرى از آن باقى نمانَد؛ گویى كه اصلاً از ابتدا گیاهى در كار نبوده است.
این مَثَل ها و نظایر آنها براى این است كه توجه انسان را از لذت هاى زودگذر و فناپذیر دنیا به آخرت و زندگى و نعمت ها و لذت هاى آن جلب كند؛ جایى كه «زندگى واقعى» انسان در آن جا تدارك دیده شده است.
سؤالى كه در این جا پیش مىآید این است كه وقتى به این نتیجه رسیدیم كه دنیا «متاع غرور و فریب» است و ارزش دل بستن ندارد و زندگى واقعى ما در آخرت است، آیا باید دنیا را رها كنیم و دست به سیاه و سفید نزنیم و رو به قبله، منتظر مرگ و ورود به آخرت باشیم؟! یا از همه لذت هاى دنیا صرف نظر كرده، به غارى پناه بریم و در آن جا در خلوت و تنهایى به قوت لایموتى بسازیم و مشغول عبادت خدا باشیم تا زمان مرگ و رسیدن به زندگى آخرت فرا رسد؟!