از نظر تعالیم اسلامى امر «عبودیت» دایر مدار صفر یا صد نیست؛ یعنى این طور نیست كه خداوند فقط وقتى ما را به بندگى مىپذیرد كه ما در اعمال و رفتارمان هیچ نظرى جز به خود ذات اقدس الهى نداشته باشیم؛ و در غیر این صورت هیچ حظّى از «عبودیت» براى ما قایل نباشد. عبودیت داراى مراتب بى شمارى است و همه مراتب آن مطلوب است. یكى از مشهورترین تقسیماتى كه براى اقسام و مراتب عبودیت وجود دارد، همان فرمایش معروف
( صفحه 65)
امیرالمؤمنین(علیه السلام) است كه عبادت بندگان را به «عبادت بردگان»، «عبادت تاجران» و «عبادت آزادگان» تقسیم فرموده است: اِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ التُّجّارِ وَ اِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ الْعَبیدِ وَ اِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبادَةُ الاَحرارِ(84) گروهى خدا را به رغبت و طمع بهشت عبادت مىكنند؛ عبادت اینان عبادت تجارت پیشگان است. گروهى خدا را از ترس جهنم و عذابش عبادت مىكنند؛ این عبادت بردگان است. گروهى نیز خدا را از سر سپاس عبادت مىكنند؛ این عبادت آزادگان است.
اسلام هیچ یك از این سه نوع عبادت را رد نمىكند؛ چون به هرحال مرتبهاى از مقصود حاصل است، زیرا مقصود این است كه عبد اراده خود را تابع اراده خدا قرار دهد؛ این تبعیت گاهى به طمع بهشت درست مىشود، گاهى از ترس جهنم و زمانى نیز عبد چون خدا را سزاوار پرستش یافته، تن به عبادت او مىدهد. البته تا به «عبادت احرار» نرسد هنوز بنده خالص نشده است. آن گاه بنده خالص خواهد شد كه بگوید: ما عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نارِكَ وَ لا طَمَعاً فى جَنَّتَكَ لكِنْ وَجَدْتُكَ اَهلا لِلْعِبادَةِ فَعَبَدْتُكَ(85) تو را از ترس آتشت و به طمع رسیدن به بهشتت عبادت نكردم، و لیكن تو را شایسته پرستش یافتم، پس تو را عبادت كردم. چنین بنده اى، از عبادت به دنبال نفع و ضرر نیست، او عاشق است؛ این، معرفت و محبّت است كه او را به دنبال خدا مىكشاند، نه بهشت و جهنم. اگر بنده به این مرحله رسید، هر زمان كه یك قدم به سوى خدا مىرود، خداوند ده گام به طرف او برمى دارد. این بندهاى است كه نه او با خدا، كه خدا با او مناجات مىكند: وَ اُناجِیهِ فى ظُلَمِ اللَّیْلِ وَ نُورِ النَّهارِ(86) در تاریكى شب و روشنى روز، خدا با او نجوا مىكند.