اما اگر با توجه به «نقل» و آیات و روایات، مسأله عوامل غفلت و توجه را بررسى كنیم، مىبینیم قرآن و دستورات اسلامى بر مواردى به صورت خاص تأكید كردهاند.
یكى از مواردى كه موجب غفلت دانسته شده و نسبت به آن هشدار داده شده توجه به مظاهر زندگى مادى نظیر مال، ثروت و زن و فرزند است. قرآن مىفرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ(153)اى كسانى كه ایمان آورده اید، [زنهار] اموال شما و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نگرداند. در جاى دیگر تكاثر و ثروت اندوزى را مایه غفلت دانسته است: أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ . حَتّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ(154) تفاخر به بیشتر داشتن شما را غافل
( صفحه 104)
داشت؛ تا كارتان به گورستان رسید! علاقه به مال و اینكه انسان بخواهد روز به روز بر ثروتش بیفزاید و موجودى حساب بانكىاش را افزایش دهد، موجب غفلت انسان از خدا و قبر و قیامت مىگردد.
نفسِ مال و ثروت و زن و فرزند بد نیست؛ به همین دلیل هم قرآن و اسلام اصل توجه به آنها را حرام نكرده است؛ اما هشدار داده كه مراقب باشید زمینه غفلت در آنها هست. قرآن از كسانى یاد مىكند كه كسب و تجارت و تحصیل درآمد موجب بازداشتن آنها از یاد خدا نمىگردد: رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ(155) مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستد آنان را از یاد خدا غافل نمىكند. نمىفرماید تجارت و داد و ستد نمىكنند؛ یعنى این طور نیست كه هركس بخواهد به یاد خدا باشد باید زندگى خود را تعطیل كند و با كار و كسب و زن و فرزند وداع گوید و فقط صبح تا شام به ذكر و عبادت خدا مشغول باشد! آرى، مىتوان به كسب و كار و زندگى عادى مشغول بود و در عین حال از خدا غافل نگشت؛ اما سؤال مهم این است كه چگونه؟!
راز این مسأله در «وسیله انگارى» یا «هدف انگارى» مظاهر مادى و دنیوى است. آن گاه كه كسب و كار و مال و ثروت و فرزند به صورت هدف در آیند و قبله آمال انسان قرار گیرند، هنگامى است كه مانع از «ذكر خدا» و موجب غفلت انسان مىگردند. اما اگر كسى به همه اینها به صورت ابزار نگاه كرد و آنها را وسیلهاى براى كسب رضایت خداوند و رسیدن به آخرت قرار داد، هیچگاه موجب غفلت او نخواهد شد. براى انسان هاى عادى، پرداختن به امور خانواده و همسر و فرزند غفلت آور است، اما كسانى هستند كه همین امور را تبدیل به عبادت مىكنند و با استفاده از آنها به خدا تقرب مىجویند! آرى حقیقتاً چنین چیزى ممكن است! نگاه محبت آمیزى كه انسان به همسرش مىكند، دست عطوفتى كه بر سر فرزندش مىكشد، بوسهاى كه بر گونه او مىزند، حتى خوردن، آشامیدن و خوابیدن انسان نیز مىتواند عبادت و وسیله تقرب الى اللّه باشد! اگر انسان همسرى مؤمن و موافق و سازگار دارد، یك نگاه این است كه آن را نعمت خداوند تلقى كند كه شریك زندگى او است، نیازهاى طبیعى خود را از طریق او به صورت حلال برطرف مىكند و موجب بازدارى او از گناه و نافرمانى خداوند
( صفحه 105)
مى شود. اگر با چنین تلقى در كنار همسر خود زندگى كند این همسر نه تنها موجب غفلت از یاد خدا نیست، كه یادآور نعمت خدا و وسیله دورى از نافرمانى او است. انسان مىتواند با این توجه فرزندش را ببوسد و دست نوازش بر سر او بكشد كه این كار موجب تأمین نیاز محبت در او و شكل گیرى شخصیت روانى سالم وى مىگردد و خدا چنین چیزى را از او خواسته است. با چنین توجهى، محبت به فرزند نه تنها غفلت آور نیست، كه عین اطاعت و عبادت خداى متعال است!
البته این انگیزه ها و بینش ها در حین انجام این كارها هنگامى در انسان پیدا مىشود كه فرد قبلاً با خودسازى، زمینه هاى لازم را فراهم آورده باشد. به هرحال این امر، ناشدنى و محال نیست، بلكه امرى كاملاً ممكن و میسّر است.