تربیت
Tarbiat.Org

به سوی او
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

متعلَّق ایمان در قرائت ماركسیستى و جدید!

یكى از سؤالات مهمى كه درباره ایمانْ قابل طرح است مسأله «متعلَّق ایمان» است. به چه چیز باید ایمان بیاوریم؟ این سؤال از آن جهت مهم است كه براى متعلَّق ایمان هر چیزى را مى‌توان فرض كرد. مشركان هم به الهه هاى خود ایمان دارند. كسانى هم كه طبیعت گرا و قایل به اصالت ماده هستند به ماده و نظریات مادى گرایانه خود ایمان دارند. وقتى قرآن مى‌فرماید: الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنّات...(332) كسانى را كه ایمان آوردند و كارهاى شایسته كردند به زودى به بهشت ها داخل مى‌گردانیم؛ آیا منظور مطلق ایمان و ایمان به هر چیزى است؟ یا این‌كه ایمان به چیز خاصى مراد است؟ البته شاید براى ما كه با معارف اسلامى و مفاهیم قرآنى آشنا هستیم پاسخ این سؤال روشن باشد، اما از آن جا كه این روزها حتى در مورد ضرورى ترین مسایل دین تردید و تشكیك روا داشته مى‌شود، مناسب است بحثى را در این باره داشته باشیم.
كسانى گفته‌اند منظور از «ایمان»، ایمان به هدف است؛ تفاوتى هم نمى‌كند كه چه هدفى باشد! این سخن به خصوص قبل از انقلاب و از جانب كسانى مطرح مى‌شد كه گرایش هاى ماركسیستى و ماتریالیستى داشتند. آن زمان این گرایش بسیار رواج داشت و به اصطلاح، مُد بود. اوج روشن فكرى این بود كه كسى گرایش هاى ماركسیستى و ماتریالیستى داشته باشد! حتى برخى از كسانى كه در كسوت و لباس روحانیت بودند نیز تحت تأثیر این گرایش واقع شده بودند و كار به آن جا رسیده بود كه حتى قرآن را نیز بر اساس تفكرات ماتریالیستى و نظریات ماركس تفسیر مى‌كردند! برخى از این تفسیرها در آن زمان حتى به صورت كتاب هم به چاپ رسید. رهبران برخى گروه هاى ماركسیستى كسانى بودند كه سال هایى را در حوزه
( صفحه 204)
درس طلبگى خوانده بودند؛ همان‌گونه كه رهبر«گروه فرقان» كه شهید مطهرى را به شهادت رساندند یك طلبه بود. آن روزها هنوز اصطلاح «قرائت ها» مطرح نشده بود و به جاى آن، اصطلاح «برداشت هاى خاص» را به كار مى‌بردند. این افراد به قول خودشان برداشت هایى خاص و نو از قرآن ارایه مى‌دادند. از جمله این برداشت هاى خاص همین بود كه مى‌گفتند منظور از «آمنوا» در قرآن، ایمان به هدف است؛ و هدف ما عبارت است از «برقرارى جامعه تراز نوین توحیدى». مى‌گفتند اگر قرآن دعوت به ایمان مى‌كند، یعنى این‌كه تحقق «جامعه تراز نوین توحیدى» را هدف خود قرار دهید و براى رسیدن به آن تلاش كنید. منظور آنها از «جامعه تراز نوین توحیدى» همان «جامعه بى طبقه» بود كه در ادبیات ماركسیستى وجود داشت، منتها اینها براى آن‌كه حرفشان رنگ و لعاب اسلامى داشته باشد این اصطلاح را به كار مى‌بردند. یكى از شعارها و تئورى هاى ماركس این بود كه طبقات اجتماعى باید حذف گردد و «یك طبقه» بیشتر وجود نداشته باشد. از این رو منظور این روشن فكران داخلى از «توحیدى» همین «یك طبقه» بودن و «طبقه واحد» داشتن جامعه بود. خلاصه، توحید اسلام را مى‌گفتند همان وحدت طبقاتى است كه ماركس و انگلس گفته‌اند. «ایمان» را هم مى‌گفتند «ایمان به هدف» است. هدف چیست؟ تشكیل جامعه توحیدى. توحید یعنى چه؟ یعنى بى طبقه بودن و طبقه واحد داشتن و برچیده شدن اختلاف طبقاتى؛ یعنى همان چیزى كه ماركسیسم در پى آن است.
در مورد «عمل صالح» هم تفسیر آنها این بود كه یعنى مبارزه براى تحقق جامعه تراز نوین توحیدى. بنابراین «آمنوا و عملوا الصالحات» یعنى به هدف، كه تشكیل جامعه تراز نوین توحیدى است، ایمان بیاورید و بعد هم براى تحقق چنین جامعه‌اى مبارزه كنید.
امروزه نیز كسانى دیگر شبیه همین حرف ها را در قالب هایى دیگر مطرح مى‌كنند. آنان به جاى «برداشت هاى خاص» كه ماركسیست ها مى‌گفتند، اصطلاح «قرائت هاى جدید» را آورده‌اند و مى‌گویند ما از قرآن قرائتى جدید داریم. البته قرائت هاى جدید سابقه‌اش به زمان خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) باز مى‌گردد، ولى آن زمان نامش «تفسیر به رأى» بوده است. قرائت جدید از قرآن این است كه آمنوا، مثلاً، یعنى ایمان به كرامت انسان، ایمان به حاكمیت انسان بر سرنوشت خویش و ایمان به آزادى انسان. عمل صالح هم یعنى تلاش براى تأمین آزادى هاى فردى و خصوصى.
بدین ترتیب در قرائت جدید، همان چیزى كه قرآن آن را هواپرستى، بت پرستى و شرك
( صفحه 205)
نامیده است، ایمان و عمل صالح نامیده مى‌شود. قرآن مى‌فرماید:أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللّهُ عَلى عِلْم وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللّهِ(333) پس آیا دیدى كسى را كه هوس خویش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانیده و بر گوش او و دلش مُهر زده و بر دیده‌اش پرده نهاده است؟ آیا پس از خدا چه كسى او را هدایت خواهد كرد؟ قرآن مى‌گوید دنبال خواسته نفس رفتن و نفس پرستى، گمراهى است؛ اما قرائت جدید از دین و قرآن مى‌گوید باید ببینیم انسان چه مى‌خواهد، هر چه او مى‌خواهد، باید به خواسته‌اش احترام گذاشت و آن را برایش فراهم كرد!