تربیت
Tarbiat.Org

به سوی او
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

مردود بودن «رهبانیت» از نظر اسلام

در هر حال همان طور كه در جلسه قبل اشاره كردیم، چنین طرز تفكرى از دیدگاه اسلام و معارف اهل بیت(علیهم السلام) مردود است. قرآن كریم در مورد رهبانیت پیروان حضرت عیسى مى‌فرماید این امرى بود كه آنان خود ابداع كردند و دستور ما نبود. ما از آنها رهبانیت نخواستیم؛ چیزى كه آنان باید به دست مى‌آوردند «رضایت خداوند» بود: ثُمَّ قَفَّیْنا عَلى آثارِهِمْ بِرُسُلِنا وَ قَفَّیْنا بِعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ وَ آتَیْناهُ الْإِنْجِیلَ وَ جَعَلْنا فِی قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ
( صفحه 177)
رَحْمَةً وَ رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَیْهِمْ إِلاَّ ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعایَتِها فَآتَیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ كَثِیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ(281) آن گاه به دنبال آنان پیامبران خود را، پى در پى، آوردیم و عیسى پسر مریم را در پى [آنان] آوردیم و به او انجیل عطا كردیم، و در دل هاى كسانى كه از او پیروى كردند رأفت و رحمت نهادیم و[اما]ترك دنیایى كه از پیش خود آوردند ما آن را بر ایشان مقرر نكردیم مگر آن‌كه كسب خشنودى خدا كنند، با این حال آن را چنان كه حق رعایت بود منظور نداشتند. پس پاداش كسانى از ایشان را كه ایمان آورده بودند بدان ها دادیم و[لى]بسیارى از آنان دست خوش انحرافند. این آیه به صراحت دلالت دارد كه خداوند از بندگانش «ترك دنیا» نخواسته و اگر كسانى ترك دنیا كرده‌اند این اختراع خودشان است.
در اسلام نیز تصریح شده كه «رهبانیت» وجود ندارد. پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) مى‌فرماید: لَیْسَ فى اُمَّتى رَهْبانِیَّةً(282) در امت من رهبانیت نیست. در روایت آمده است كه عثمان بن مظعون از ناراحتى مرگ پسرش خانه را ترك كرد و به مسجد پناه آورد و در آن جا مشغول عبادت شد. پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) به سراغ او رفتند و فرمودند: یا عُثْمانَ اِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى لَمْ یَكْتُبْ عَلَیْنَا الرَّهْبانِیَّةَ اِنَّما رَهْبانِیَّةُ اُمَّتى الْجِهادُ فى سَبیلِ اللّهِ(283) اى عثمان! خداى تبارك و تعالى رهبانیت را بر ما ننوشته است؛ هر آینه رهبانیت امت من جهاد در راه خدا است.
با این وجود، كسانى مى‌پرسند، این امر واضحى است كه ما هر چه بیشتر با مظاهر دنیا سر و كار داشته باشیم و خود را از دنیا دور نگاه نداریم، طبیعتاً و خواه ناخواه توجه ما بیشتر به دنیا جلب مى‌شود و توجه به دنیا غفلت از خدا و آخرت را در پى دارد. با چنین اوصافى بالاخره وظیفه چیست؟ شما از یك طرف با استناد به آیات و روایات مى‌گویید كناره گیرى از دنیا مذموم است، از آن طرف هم مى‌گویید دنیا پرستى و اهل دنیا شدن و به گونه دنیا پرستان زیستن صحیح نیست؛ این دو آموزه ظاهراً با هم سازگار نیست.
در جلسه قبل به پاسخ این پرسش، اشاره‌اى كردیم، اما به لحاظ اهمیت بحث لازم است توضیح بیشترى در این باره بدهیم. خلاصه كلام این بود كه آن دنیایى بد و مذموم است كه هدف و غایت انسان قرار گیرد و انسان به آن «نگاه استقلالى» داشته باشد؛ اما دنیایى كه در
( صفحه 178)
جهت كسب آخرت و مقامات معنوى مورد استفاده واقع شود و با«نگاه ابزارى» به آن، وسیله‌اى براى رسیدن به قرب الى الله قرار گیرد نه تنها مذموم نیست كه توصیه هم مى‌شود.