تربیت
Tarbiat.Org

آنگاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود(گذر از ساحت علم حصولی به حیات علم حضوری)
اصغر طاهرزاده

تفاوت فرهنگ شیعه با تفكر وهابی‌‌گری

شاید مباحثی كه گذشت توانسته باشد منظر ما را به سوی «وجود» معطوف كند و روشن شود روش صحیح برای ارتباط با وجود حقایق، روش اهل بیت(ع) است، و این را كسی می‌فهمد كه متوجه باشد بحث دین، بحث کشف حقایق است و نه اطلاع از آن‌ها. با توجه به نکات گذشته عرض می‌کنم فرق وهابی‌گری و تشیع در همین نوع توجه به توحید است که شیعه در منظرِ توحیدِ حضوری است و آن دیگری مطلقاً در نگاه حصولی و انتزاعی متوقف است. در منظر توحیدِ حضوری و وجودی، موحد بر اساس تشکیک وجود، مظاهر وجود را می فهمد و سعی می کند قلب خود را به نحو وجودی به آن حقایق متصل گرداند، و نه تنها از این طریق در حال او هیچ شرکی به وجود نمی‌آید بلکه آن مظاهرِ وجودی، عامل اتصال انسانِ موحد به اَحد خواهند بود. ولی در توحید مفهومی انسان به چیزی نرسیده است که بخواهد آن را در مظاهرش تجربه کند، چون به کلی در ارتباط با یک مفهوم انتزاعی به سر می برد و مسلم هیچ چیز نمی تواند مظهر «مفهوم» وجود مطلق باشد و لذا در عین این که هرگز با وجود خدا مرتبط نیست، از ارتباط با مظاهر جمال حضرت الله نیز محروم است و عجیب که منکر چنین مظاهری نیز هست و مخالف خود را متهم به شرک می‌کند. گفت:
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند

وآنکه این کار ندانست در انکار بماند

آنچه قرآن به عنوان شرک مطرح می‌کند و ما را از آن برحذر می‌دارد، توجه به چیزهایی است كه ما را از خدا جدا می‌كنند و به خود مشغول می‌سازند. می‌فرماید: «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَاداً یُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ»؛(263) عده‌ای از مردم بدون توجه به خدا و در عرض خدا، چیزهایی را همتای خدا می‌گیرند و در حدّ خدا دوست می‌دارند و می‌پرستند. این عمل كجا و آنچه شیعه نسبت به امامان(ع) در نظر دارد، كجا! ما امامان را بنده‌های خالص خدا می‌دانیم كه متذکر حضرت رب‌العالمین هستند و نمایش اسماء الهی‌اند، و اشاره به حضرت حق دارند.
قرآن در آیه دیگر می‌فرماید: «قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ یَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلاَ نَفْعًا وَاللّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»؛(264) بگو ای پیامبر! آیا جدای از خدا، چیزهایی را می‌پرستید كه نه نفعی به شما می‌دهند و نه ضرری به شما می‌رسانند، در حالی‌كه خداوند سمیع و علیم است. آری؛ این كار که انسان چیزهایی را در عرض خدا قرار می‌دهد، شرك است، ولی آیا شیعه نسبت به امامان(ع) چنین برخوردی دارد و به آن‌ها «مِنْ دُونِ الله» نظر دارد و یا چون متوجه است حقیقتْ مظاهری دارد، از طریق توجه به آن مظاهر متذكر حقیقت می‌شود؟ شیعه امامان را به عنوان انسان‌های كاملی كه مظهر اسم «الله» هستند می‌نگرد، و آن‌ها را آینه نمایش جمال الهی می‌داند و از این طریق خداشناسی خود را در حدّ علم به مفهوم خدا متوقف نمی‌كند، بلكه با وجود خداوند و تمام مظاهر وجودی اسماء الهی مرتبط می‌گردد و از پرتو انوار وجود الهیِ آن‌ها بهره‌مند می‌شود. لذا حضرت صادق(ع) می‌فرمایند: «نَحْنُ وَاللهِ اَسْماءُ الْحُسْنی...»؛(265) به خدا سوگند ما اهل بیت، اسماء حسنای الهی هستیم. پس در واقع نه تنها نظر به اهل‌البیت(ع) شرك نیست، بلكه توجه به راهی است كه ما را با «وجود» خدا مرتبط می‌كند.
خداوند خطاب به مشرکین می‌فرماید: «وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّن یَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا یَسْتَجِیبُ لَهُ إِلَى یَومِ الْقِیَامَةِ وَ هُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ»(266) بگو چه کسی از آن‌کس که به غیر خدا، کس دیگر را می‌خواند گمراه‌تر است، در حالی که آن هیچ جوابی به تقاضای او تا قیامت نمی‌دهد، و از تقاضایی که از آن می‌شود غافل است.
چنانچه ملاحظه می‌فرمایید قرآن می‌فرماید؛ مشرکین به چیزی امید بسته‌اند که آن «مِنْ دونِ الله» است و جدای از خدا است، در حالی که شیعه؛ ائمه(ع) را مظاهر اسماء الهی می‌شناسد و هیچ‌گونه استقلال و جدایی برای آن‌ها قائل نیست، ولی در عین حال متوجه است آن‌ها مظاهر متعین حق هستند و راه ارتباطِ وجودی با خدا می‌باشند.
در همین راستا حضرت امام رضا(ع) می‌فرمایند: «الصَّلَاةُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ تَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «التَّسْبِیحَ» وَ «التَّهْلِیلَ» وَ «التَّكْبِیر»».(267) صلوات بر محمد و آل محمد نزد خداى(جل جلاله) برابر با «تسبیح» و «تهلیل» و «تكبیر» است.‏ یعنی وقتی نظر جان را به پیامبر(ص) و آل او(ع) انداختی آن‌ها را تجسم و تعین تسبیح حق و سبحان‌اللهی پروردگار می‌بینی و به عظمت حضرت رب پی می‌بری و نیز آن‌ها را نمایش یگانگی خدا می‌بینی که چگونه با تجلی توحید الهی بر جان آن‌ها، سراسر وجودشان در زیر نور یگانگی حق، به یگانگی و جامعیت رسیده، و نیز آن‌ها را نمایش کبریایی حق می‌یابی. این به یک اعتبار همان سخنی است که رسول خدا(ص) در بارة خود فرمودند: «وَ مَنْ رَانی فَقَد رَأی‌الحقّ»،(268) هرکس مرا ببیند حق را دیده است.