تربیت
Tarbiat.Org

آنگاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود(گذر از ساحت علم حصولی به حیات علم حضوری)
اصغر طاهرزاده

بركات نظر بر قیامت حاضر

وقتی ما به طور حضوری در قرآن تدبّر می‌کنیم، قرآنی كه موجب دل‌آگاهی و مرگ‌آگاهی و خشیت می‌شود، ما را به حضور در معاد می‌برد. این بستگی به منظر ما دارد كه از منظر وجودی و حضوری به قرآن بنگریم و با تهذیب عقل و نفس، سعی كنیم آن حضور را حفظ نماییم، یا از منظر علم حصولی از حرف‌ها و معانی آن مطّلع شویم؟ شاید در عالم وجود هیچ توجهی بهتر از توجه به معاد موجب فكر و ذكرِ وجودی نگردد، معادی که همین حالا به عنوان یک واقعیت متعالی می‌تواند در منظر ما باشد. همان معادی که وقتی پیامبر(ص) به معراج رفتند با آن روبه‌رو شدند، دیدند عده‌ای از فرشته‌ها در حال ساختن قصرهایی هستند، ولی گاهی می‌ایستند و سپس دوباره شروع می‌كنند به ساختن. گفتند: ای برادرم جبرائیل این‌ها چرا گاهی کار می‌کنند و گاهی می‌ایستند. جبرائیل(ع) عرض كرد: مصالح نمی رسد. پرسیدند مصالح این‌ها چیست؟ اذكاری را عرض كرد كه همان اذكار تسبیحات اربعه است(237) که در کتاب «معاد، بازگشت به جدی ترین زندگی» مورد بحث قرار گرفت. این روایت می‌رساند همین الآن که شما در زندگی زمینی کار می‌کنید با نفس خود و به جهت وسعت آن در معادِ خود حاضرید و وجود مقدس پیامبر(ص) در معراج، همین حالا آن معادی را كه بعداً ما با آن روبه‌رو می‌شویم دیدند، به همین جهت هم حضرت می‌فرمایند: «اَلْانَ قِیامَتِی قَائِم»(238) همین حالا قیامت من قائم است. به قول مولوی:
پس محمد صد قیامت بود نقد

ز آن كه حلّ شد در فنایش حل و عقد

زاده ثانی است احمد در جهان

صد قیامت بود او انـدر عیان

زو قیامت را همی پرسیده‌اند

كای قیامت تا قیامت راه چند

با زبان حال می‌گفتی بسی

كه زمحشر حشر را پرسد كسی؟

پس قیامت شو قیامت را ببین

دیدن هر چیز را شرط است این

عرضم این‌جاست كه از چه منظری اگر به قرآن نگاه شود همین حالا با قیامتی كه هم‌اكنون موجود است مرتبط می‌شویم و روح ما آزاد از محدودیت‌های ماهیات، با آن حقیقت متعالی مرتبط می‌گردد و ترس‌آگاهی و خشیت در ما ظاهر می‌شود؟ این رؤیت با علم حصولی به قیامت، محقق نمی‌شود، اتفاقاً هر چه بیشتر با علم حصولی به قرآن نزدیك شویم، بیشتر از جنبة ذکربودن قرآن، دور می‌شویم. اگر کسی توانست منظر جان خود را در این‌چنین قیامتی قرار دهد كه هم‌اكنون هست، دائماً به جای نگاه حصولی، نگاه «وجودی» خود را به کار می‌اندازد و آینده‌دارترین كارها را انجام می‌دهد و به كلی نطفه پوچی را در زندگی خود می‌خشكاند. چون در مباحث قبلی روشن شد اعمالی كه بی‌باطن باشند بی‌آینده‌اند، حال وقتی متوجه باشیم قیامت به عنوان یك واقعیتِ حیّ و حاضر، هم‌اكنون باطن اعمال ما را تشکیل می دهد و هم محل ظهور آیندة اعمال ما است، در نتیجه توجه به قیامت در کارها، به اعمال انسان،باطنی و وسعتی به وسعت ابدیت می‌دهد.
حساب كنید وقتی با نظر به قیامتِ حضوریِ حی و حاضر وارد كارها شدیم، چنین منظری چه اندازه در نجات از پوچی‌ها، در حال حاضر و در آینده مؤثر است. به همین جهت شما در دعاها قیامت را به عنوان یك واقعیت، یعنی یك حق، در منظر خود قرار می‌دهید و می‌گویید: «اَشْهَدُ اَنَّ المَوْتَ حقٌّ ... و النُّشورَ حَقٌّ و انَّ السَّاعة حقٌّ آتِیَةٌ...»(239) هم‌اكنون می‌نگرم و مشاهده می‌كنم كه مرگ حق و واقع است- هر چند من هنوز به آن نرسیده‌ام- نشور و قیامت حق و واقع است-هرچند من به آن نرسیده‌ام- باید به مرور از مفاهیم و تعلقات خارج شوم تا با آن حقیقتِ مسلم روبه‌رو گردم. مثل این‌ كه می‌گویید خداوند حق است، یعنی یك واقعیت متعالی است و هر اندازه خود را از حجاب‌ها آزاد كنیم بهتر متوجه حقانیت و حضور او می‌شویم.