تربیت
Tarbiat.Org

آنگاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود(گذر از ساحت علم حصولی به حیات علم حضوری)
اصغر طاهرزاده

ارتباط باطن انسان با باطن عالم

در نمازی که به ما دستور داده‌اند با حضور قلب بخوانیم، جنبة غیبی ما با غیب عالم در تماس قرار می‌گیرد و سیر در عالم غیب همچنان ادامه می‌یابد. چطور شما وقتی با فکر خود با مفهوم آتش ارتباط دارید، این نوع ارتباط را ارتباط با خود آتش قلمداد نمی‌کنید و درست وقتی با خود آتش ارتباط دارید كه فكر آن را كنار بگذارید و با وجود خود با وجودآتش مرتبط شوید. اگر خواستید با عالم غیب مرتبط شوید، باید با خودِ نماز که در قلب شماست با خود عالم غیب که در بیرون است مرتبط شوید و این یک نوع تماس است و نه یک نوع اطلاع. در قرآن داریم كه مطهرون حقیقت قرآن را لمس می‌کنند، می فرماید : «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِیمٌ، فِی كِتَابٍ مَّكْنُونٍ، لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»(170) آن قرآن، قرآن کریمی است در کتابی پوشیده و به‌ جز مطهرون كه همان اهل‌البیت(ع) باشند، کسی را امکان لمس با حقیقت غیبی قرآن نیست. ببینید اصلاً راه را چگونه نشان می‌دهند، می‌فرمایند باید از طریق طهارت باطنی با باطن قرآن که در کتاب مکنون و غیر محسوس هست، در تماس بود تا با جان خود آن نور را حس کنیم، نه این که به دانستن آن اکتفا کنیم. پس تا با جنبة وجودی و یا حقیقت قرآن ارتباط نداشته باشیم، قرآن هم به ما نور نمی‌دهد.
با دقت در آیات فوق معلوم می‌شود که قرآن حقیقتی در خارج عالم دارد که دارای وجودی است غیبی و می‌توان از طریق جانی که از هر آلودگی اخلاقی و عقیدتی پاک است، با آن حقیقت نوری تماس داشت. مثل خدا، خدا مگر واقعیت نیست؟ خدا كه یک مفهوم نیست، یک واقعیت متعالی است و واقعی‌ترین واقعیات است، وجود همه واقعیات از خداست. همان طور که خدا خودش به نحو خارجیتِ مطلق وجود دارد، قرآن هم به همان نحو وجود دارد، البته در عینی که مخلوق خداست، ملائکه هم وجودِ خارجی دارند، منتها دارای وجودی متعالی‌تر از عالم ماده هستند، و به جهت وجودِ خارجیِ متعالی آن‌هاست که می‌فرماید یکی از نشانه‌های اهل ایمان، ایمان به خدا و رسول خدا و کتاب‌های آسمانی و ملائکه است فرمود: «آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِِ...».(171) معنی واقعی ایمان، یعنی اتصال و ارتباط قلبی با آن چیزی که به آن ایمان داریم، اعم از ایمان به خدا یا ایمان به ملائکه یا کتاب رسولان و یا خود پیامبران.
آری؛ در نماز حقیقی، غیب ما با غیب عالم تماس می‌گیرد و از انوار عالم غیب بهره‌مند می‌شود، ولی اگر ما تلاش نكنیم كه فعالیت‌های فرهنگی و عباداتمان وجودی و حضوری بشود، آن فعالیت‌ها بدون این که بخواهیم، شبه‌قدسی می‌گردند و پیرو خود پوچی و اعتراض را به همراه دارند.