تربیت
Tarbiat.Org

آنگاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود(گذر از ساحت علم حصولی به حیات علم حضوری)
اصغر طاهرزاده

جلسه دوم، - آفات تقلیل دادن افق دستورات دین

بسم الله الرحمن الرحیم
بحثمان در این رابطه بود كه چرا بعضی از فعالیت‌های فرهنگی بهره‌های لازم را نمی‌دهند و انسان را به آن شور و شعف حقیقی نمی‌رسانند، در حالی که مطمئن هستیم اگر راه را درست طی کنیم حجاب بین ما و حقایق از بین می‌رود و می‌توان با چشم قلب حقایق عالم را دید. همان‌طور که حضرت علی(ع) در جواب ذِعلب ‌که از آن حضرت پرسید؛ «آیا خدایت را هنگام عبادت او دیده‏اى؟» فرمودند: «مَا كُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ» من آنچنان نیستم که پروردگاری را عبادت کنم که او را نمی‌بینم.
آنگاه پرسید؛ «یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ كَیْفَ رَأَیْتَهُ؟» چگونه او را دیده‏اى؟ «قَالَ یَا ذِعْلِبُ لَمْ تَرَهُ الْعُیُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْأَبْصَارِ وَ لَكِنْ رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِیمَانِ»؛(36) فرمود: دیدگان هنگام نظر افكندن او را درك نمى‏كنند ولى دل‌ها با حقایق ایمان او را در مى‏یابند.
حال سؤال این است که چرا فعالیت‌های فرهنگی ما چنین سمت و سویی که امیرالمؤمنین(ع) به ما خبر می‌دهند، ندارد؟
قرآن می‌فرماید: «مَن كَانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعًا إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ وَالَّذِینَ یَمْكُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَكْرُ أُوْلَئِكَ هُوَ یَبُورُ»؛(37)
هركس عزت مى‏خواهد بداند عزت یكسره از آن خداست، ‏سخنان پاكیزه(عقاید حقّه) به سوى او بالا مى‏رود و عمل صالح به آن عقاید حقّه رفعت مى‏بخشد و آن را به سوی حق بالا می‌برد، و كسانى كه با حیله و مكر مرتکب كارهاى زشت مى‏شوند عذابى سخت‏ خواهند داشت و نیرنگشان پوچ و تباه مى‏گردد.
و یا از زبان معبودهای غیر الهی که مردم پرستیده‌اند در روز قیامت می‌فرماید: «قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ یَنبَغِی لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِیَاء وَلَكِن مَّتَّعْتَهُمْ وَآبَاءهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا»؛(38)
مى‏گویند: خدایا! منزهى تو، ما را نسزد كه جز تو و سرپرستی براى خود بگیریم، ولى تو كافران و پدرانشان را برخوردار كردى تا [آنجا كه] یاد [تو] را فراموش كردند و در نتیجه گروهى پوچ و تباه بودند.
چنانچه در دو آیة فوق ملاحظه كنید قرآن مشرکان را ملتی یبور و بایر و پوچ‌شده معرفی می‌کند. تعبیر پوچ‌شدن یا «یبور» یا به تعبیر امروزی‌اش نیهیلیسم، واژه‌ای است كه باید نسبت به آن تأمل كرد. باز در همین رابطه در قرآن داریم:
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُواْ نِعْمَةَ اللّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَار»(39)
آیا ندیدی كسانی كه نعمت خدا را به كفران تبدیل كردند و قوم خود را به روزگار پوچی و نابودی كشاندند؟!
همه حرف قرآن در این آیات این است كه باید خدای واقعی را پیدا نمود و با او ارتباط پیدا كرد و اگر كسی برای جلوگیری از اضمحلال خود به غیر خدای واقعی امید داشته باشد می‌فرماید: «وَمَكْرُ أُوْلَئِكَ هُوَ یَبُورُ»؛(40) چاره‌جویی‌ها و برنامه‌های چنین فرد یا افرادی، پوچ خواهد شد و اصلاً هیچ چیزی به دست نمی‌آورند.