تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد12
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

زیانکارترین مردم

ایـن آیـات و آیـات آیـنـده تـا پـایـان این سوره در عین اینکه توضیحی است برای صفات افـراد بـی ایـمـان، یـکـنـوع جـمعبندی است برای تمام بحثهائی که در این سوره گذشت مـخـصـوصـا بـحـثـهـای مـربـوط بـه داستان اصحاب کهف و موسی و خضر و ذو القرنین و تلاشهای آنها در برابر مخالفانشان .

نـخـست به معرفی زیانکارترین انسانها و بدبختترین افراد بشر می پردازد، اما برای تـحـریـک حـس کـنـجـکـاوی شـنـونـدگـان در چـنـیـن مـسـاله مـهـمـی آن را در شـکـل یـک سـؤال مـطـرح مـی کـنـد و بـه پـیامبر دستور می دهد: بگو آیا به شما خبر دهم زیانکارترین مردم کیست ؟! (قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالا)

بـلافـاصـله خـود پـاسـخ مـی گـویـد تـا شـنـونـده مـدت زیـادی در سـرگردانی نماند: زیـانـکارترین مردم کسانی هستند که کوششهایشان در زندگی دنیا گم و نابود شده با ایـن حـال گـمـان مـی کـنـنـد کـار نـیـک انـجـام مـی دهـنـد! (الذیـن ضل سعیهم فی الحیوة الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا)

مسلما مفهوم خسران تنها این نیست که انسان منافعی را از دست بدهد بلکه
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 560 @@@

خسران واقعی آنست که اصل سرمایه را نیز از کف دهد، چه سرمایه ای برتر و بالاتر از عـقـل و هـوش و نـیـروهـای خـداداد و عـمـر و جـوانـی و سـلامـت اسـت ؟ هـمـیـنـهـا کـه محصولش اعمال انسان است و عمل ما تبلوری است از نیروها و قدرتهای ما.

هنگامی که این نیروها تبدیل به اعمال ویرانگر یا بیهوده ای شود گوئی همه آنها گم و نـابـود شـده انـد، درسـت بـه ایـن می ماند که انسان سرمایه عظیمی همراه خود به بازار ببرد اما در وسط راه آنرا گم کند و دست خالی برگردد.

البـته در صورتی که انسان بداند سرمایه خویش را از دست داده گر چه خسران کرده، امـا خـسـران خـطـرناکی نیست، چرا که این زیان درسهائی برای آینده به او می آموزد که گاهی این درسها معادل آن سرمایه یا بیشتر از آن است و به این ترتیب در واقع چیزی را از دست نداده است .

اما زیان واقعی و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه های مادی و معنوی خویش را در یـک مـسـیـر غـلط و انـحـرافـی از دسـت دهـد و گـمـان کـنـد کار خوبی کرده است، نه از این کوششها نتیجه ای برده، نه از زیانش درسی آموخته، و نه از تکرار این کار در امان است .

جـالب اینکه در اینجا تعبیر به اخسرین اعمالا شده در حالی که باید اخسرین عملا باشد (چـون تمیز معمولا مفرد است ) این تعبیر ممکن است اشاره به این باشد که آنها فقط در یک بـازار عـمـل گـرفـتـار زیـان و خـسـران نـشـده انـد بـلکـه جـهـل مـرکـبـشـان، سـبـب خـسـران در هـمـه بـرنـامـه هـای زنـدگـی و تـمـام اعمال و کارهایشان شده است .

به تعبیر دیگر گاه انسان در یک رشته تجارت زیان می کند، و در یک رشته دیگر سود، و در پـایـان سـال آنـهـا را روی هـم مـحاسبه کرده می بیند چندان زیانی نکرده است، ولی بدبختی آن است که انسان در تمام رشته هائی که سرمایه گذاری کرده زیان کند.
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 561 @@@

ضـمـنـا تـعـبـیـر بـه گـم شـدن گـویـا اشـاره بـه ایـن حـقـیـقـت اسـت کـه اعمال انسان به هر صورت در عالم نابود نمی شود، همانگونه که ماده و انرژیهای جهان هر چند دائما تغییر شکل می دهند اما به هر حال از بین نمی روند، ولی گاه گم می شوند، چـون آثـار آنـهـا بـه چشم نمی خورد و هیچگونه استفاده از آن نمی گردد، همانند سرمایه های گم شده ای که از دسترس ما خارج و بلا استفاده است .

در بـاره ایـنـکـه چـرا انـسـان گـرفتار چنین حالتی از نظر روانی می شود در نکات بحث خواهیم کرد.

آیـات بـعـد بـه مـعـرفـی صـفات و معتقدات این گروه زیانکار می پردازد و چند صفت که ریشه تمام بدبختیهای آنها است، بیان می دارد:

نـخـسـت مـی گـویـد: آنـها کسانی هستند که به آیات پروردگارشان کافر شدند (اولئک الذین کفروا بایات ربهم )

آیاتی که چشم و گوش را بینا و شنوا می کند، آیاتی که پرده های غرور را درهم میدرد، و چـهـره واقـعـیـت را در بـرابـر انـسـان مـجـسـم می سازد، و بالاخره آیاتی که نور است و روشـنـائی، و آدمـی را از ظلمات اوهام و پندارها بیرون آورده به سرزمین حقایق رهنمون می گردد.

دیگر اینکه آنها بعد از فراموش کردن خدا به معاد و لقاء الله کافر گشتند (و لقائه )

آری تا ایمان به معاد در کنار ایمان به مبدء قرار نگیرد و انسان احساس نکند که قدرتی مـراقب اعمال او است و همه را برای یک دادگاه بزرگ و دقیق و سختگیر حفظ و نگهداری می کند، روی اعمال خود حساب صحیحی نخواهد کرد، و اصلاح نخواهد شد.

سپس اضافه می کند: به خاطر همین کفر به مبدء و معاد، اعمالشان حبط
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 562 @@@

و نابود شده است (فحبطت اعمالهم ).

درست همانند خاکستری در برابر یک طوفان عظیم .

و چـون آنـهـا عـمـلی کـه قـابـل سـنجش و ارزش باشد ندارند، لذا روز قیامت وزن و میزانی برای آنان برپا نخواهیم کرد (فلا نقیم لهم یوم القیامة وزنا).

چـرا کـه توزین و سنجش مربوط به جائی است که چیزی در بساط باشد، آنها که چیزی در بساط ندارند چگونه توزین و سنجشی داشته باشند؟!.

سـپـس ضـمـن بـیـان کـیفر آنها سومین عامل انحراف و بدبختی و زیانشان را بیان کرده می گـویـد: کـیـفـر آنـهـا جـهنم است به خاطر آنکه کافر شدند و آیات من و پیامبرانم را بباد استهزاء و سخریه گرفتند (ذلک جزائهم جهنم بما کفروا و اتخذوا آیاتی و رسلی هزوا).**در ترکیب و جمله بندی ذلک جزائهم جهنم در میان مفسران گفتگو است: بعضی (ذلک) را مبتدا و (جزائهم) را خبر و (جهنم) را بدل از ذلک می دانند. در حالی که بعضی دیگر مبتدا را محذوف دانسته و (ذلک) را خبر آن می دانند و (جزائهم جهنم) نیز مبتدای خبر دیگری است که در تقدیر چنین می شود: الامر ذلک جزائهم جهنم ولی روشن است که بیان اول مناسبتر می باشد.***

و بـه ایـن تـرتـیـب آنـهـا سـه اصل اساسی معتقدات دینی (مبدء و معاد و رسالت انبیاء) را انکار کرده و یا بالاتر از انکار آن را به باد مسخره گرفته اند:

مـشـخـصـات کـفـار و زیـانکارترین مردم و همچنین سرانجام کارشان بخوبی دانسته شد و اکنون به سراغ مؤمنان و سرنوشتشان می رویم تا با قرینه مقابله، وضع هر دو طرف کـامـلا مـشـخـص گـردد، قـرآن در ایـن زمـیـنـه مـیـگـویـد: کـسـانـی کـه ایـمـان آوردنـد و عـمـل صـالح انـجـام دادنـد بـاغـهـای فـردوس مـنـزلگـاهـشـان اسـت (ان الذیـن آمـنوا و عملوا الصالحات کانت لهم جنات الفردوس نزلا).
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 563 @@@

فـردوس بـه طـوری کـه بـعضی از مفسران بزرگ گفته اند باغی است که همه نعمتها و تـمـام مـواهب لازم در آن جمع باشد، و به این ترتیب فردوس بهترین و برترین باغهای بهشت است .

و از آنـجـا کـه کـمـال یـک نـعـمـت در صـورتـی خـواهـد بـود کـه دسـت زوال بـدامـن آن دراز نـشود بلا فاصله اضافه می کند: آنها جاودانه در این باغهای بهشت خواهند ماند (خالدین فیها)

و بـا ایـنـکـه طـبـع مـشـکل پسند و تحول طلب انسان دائما تقاضای دگرگونی و تنوع و تـحـول مـی کـنـد سـاکـنـان فـردوس هـرگـز تـقـاضـای نقل مکان و تحول از آن نخواهند کرد (لا یبغون عنها حولا).

بـرای ایـنـکـه هـر چـه مـی خـواهـنـد در آنـجـا هـسـت حـتـی تـنـوع و تکامل چنانکه شرح آن در نکته ها خواهد آمد

نکته ها: