تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد12
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

اسرار درونی این حوادث

بـعـد از آنـکـه فـراق و جـدائی مـوسـی و خـضر مسلم شد، لازم بود این استاد الهی اسرار کـارهـای خـود را که موسی تاب تحمل آنرا نداشت بازگو کند، و در واقع بهره موسی از مـصـاحـبـت او فـهـم راز ایـن سـه حـادثـه عـجـیـب بـود کـه مـی توانست کلیدی باشد برای مسائل بسیار، و پاسخی برای پرسشهای گوناگون .

نخست از داستان کشتی شروع کرد و گفت : ((اما کشتی به گروهی مستمند تعلق داشت که بـا آن در دریا کار می کردند، من خواستم آنرا معیوب کنم زیرا می دانستم در پشت سر آنها پادشاهی ستمگر است که هر کشتی سالمی را از روی غصب می گیرد)) (اما السفینة فکانت لمـسـاکـیـن یـعـمـلون فـی البـحـر فـاردت ان اعـیـبـهـا و کـان ورائهـم مـلک یـاخـذ کل سفینة غصبا).

و به این ترتیب در پشت چهره ظاهری زننده سوراخ کردن کشتی، هدف
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 501 @@@

مـهـمـی کـه هـمان نجات آن از چنگال یک پادشاه غاصب بوده است، وجود داشته، چرا که او هرگز کشتیهای آسیب دیده را مناسب کار خود نمی دید و از آن چشم می پوشید، خلاصه این کار در مسیر حفظ منافع گروهی مستمند بود و باید انجام می شد.

کلمه ((وراء)) (پشت سر) مسلما در اینجا جنبه مکانی ندارد بلکه کنایه از این است که آنها بـدون ایـنـکـه تـوجـه داشـتـه باشند گرفتار چنگال چنین ظالمی می شدند، و از آنجا که انسان حوادث پشت سر خود را نمی بیند این تعبیر در اینجا به کار رفته است .

بـعـلاوه هـنـگـامی که انسان از طرف فرد یا گروهی تحت فشار واقع می شود تعبیر به پـشـت سـر می کند، مثلا می گوید طلبکاران پشت سر منند، و مرا رها نمی کنند، در آیه 16 سوره ابراهیم می خوانیم من ورائه جهنم و یسقی من ماء صدید گوئی جهنم این گنهکاران را تعقیب می کند که از آن تعبیر به ((وراء)) شده است .**در زمینه معنی (وراء) در جلد 10 ذیل آیه 16 بحث شده.***

ضمنا از تعبیر ((مساکین )) (مسکینها) در این مورد استفاده می شود که مسکین کسی نیست که مـطـلقـا مـالک چـیـزی نـبـاشـد، بـلکـه بـه کـسـانـی نـیـز گـفـتـه مـی شـود کـه دارای مال و ثروتی هستند ولی جوابگوی نیازهای آنها نمی باشد.

این احتمال نیز وجود دارد که اطلاق مسکین بر آنها نه از نظر فقر مالی بوده است بلکه از نـظـر فـقـر قـدرت بـوده، و ایـن تـعبیر در زبان عرب وجود دارد، و با ریشه اصلی لغت مسکین که سکون و ضعف و ناتوانی است نیز سازگار است .

در نـهـج البـلاغـه مـی خـوانـیـم مـسـکـین ابن آدم ... تؤلمه البقة و تقتله الشرقة و تنتنه العرقة : ((بیچاره فرزند آدم ! ... پشه ای او را آزار می دهد، مختصری آب
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 502 @@@

او را گلوگیر می شود، و عرق او را متعفن می سازد)).**نهج البلاغه کلمات قصار جمله 419.***

سپس به بیان راز حادثه دوم یعنی قتل نوجوان پرداخته چنین می گوید: ((اما آن نوجوان پـدر و مـادرش بـا ایمان بودند، و ما نخواستیم که این نوجوان، پدر و مادر خود را از راه ایـمان بیرون ببرد و به طغیان و کفر وادارد)) (و اما الغلام فکان ابواه مؤمنین فخشینا ان یرهقهما طغیانا و کفرا).

این احتمال نیز در تفسیر آیه از طرف جمعی از مفسران ذکر شده است که منظور این نیست که نـوجـوان کافر و طغیانگر پدر و مادر خود را از راه بدر برد، بلکه منظور این است که او پـدر و مـادر خـود را بـه خـاطـر طـغـیـان و کـفـرش اذیـت و آزار فـراوان دهـد**بنا بر تفسیر اول فعل (یرهق) دو مفعول گرفته که مفعول اولش (هما) و مفعول دوم (طغیانا) می باشد، و بنا بر تفسیر دوم (طغیانا) و کفرا (مفعول لاجله) می باشد.*** ولی تـفـسـیـر اول نزدیکتر به نظر می رسد.

به هر حال آن مرد عالم، اقدام به کشتن این نوجوان کرد و حادثه ناگواری را که در آینده بـرای یـک پـدر و مـادر بـا ایـمـان در فـرض ‍ حـیـات او رخ مـی داد دلیل آن گرفت .

به خواست خدا به زودی در شرح نکته های این داستان پر ماجرا روی همه کارهای خضر از نـظـر احـکـام الهـی و مـنـطـقـی بـحـث خـواهـیـم کـرد، و ایـراد قـصـاص قبل از جنایت را پاسخ خواهیم گفت .

تـعبیر به ((خشینا)) (ما ترسیدیم که در آینده چنین شود...) تعبیر پر معنائی است، این تـعبیر نشان می دهد که این مرد عالم خود را مسئول آینده مردم نیز می دانست، و حاضر نبود پدر و مادر با ایمانی به خاطر انحراف نوجوانشان
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 503 @@@

دچار بدبختی شوند.

ضمنا تعبیر به ((خشینا)) (ترسیدیم ) در اینجا به معنی ((ناخوش ‍ داشتیم )) آمده است، زیرا برای چنین کسی با این علم و آگاهی و توانائی، ترس از چنین موضوعاتی وجود نداشته است .

و بـه تـعـبـیـر دیـگـر هـدف پـرهـیـز از حـادثـه نـاگـواری اسـت کـه انـسـان روی اصل محبت، می خواهد از آن اجتناب ورزد.

ایـن احـتـمـال نـیـز وجـود دارد کـه به معنی ((علمنا)) (دانستیم ) بوده باشد چنانکه از ابن عـبـاس نـقـل شـده است یعنی ما می دانستیم که اگر او بماند چنین حادثه ناگواری در آینده برای پدر و مادرش اتفاق می افتد.

و امـا ایـنـکه چگونه ضمیر جمع متکلم برای یک فرد آمده است پاسخش روشن می باشد این اولین بار نیست که در قرآن به چنین تعبیری برخورد می کنیم هم در قرآن و هم در سایر کـلمـات زبـان عـرب و غـیـر عرب، اشخاص بزرگ گاهی به هنگام سخن گفتن از خویشتن ضـمـیـر ((جـمـع )) بـه کار می برند، و این به خاطر آن است که آنها معمولا نفراتی در زیـر دست دارند که به آنها ماموریت برای انجام کارها می دهند، خدا به فرشتگان دستور می دهد و انسانها به نفرات زیر دست خویش .

و بـعـد اضـافـه کـرد: ((مـا چـنـیـن اراده کـردیـم کـه پـروردگـارشان فرزندی پاکتر و پـرمـحـبتتر به جای او به آنها عطا فرماید)) (فاردنا ان یبدلهما ربهما خیرا منه زکوة و اقرب رحما).

تـعـبـیر ((اردنا)) (ما اراده کردیم ) و همچنین ((ربهما)) (پروردگار آن دو) نیز در اینجا پر معنی است و سر آن را به زودی خواهیم دانست .

((زکاة )) در اینجا به معنی پاکیزگی و طهارت است، و مفهوم وسیعی دارد
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 504 @@@

کـه ایـمـان و عمل صالح را شامل می شود، هم در امور دینی و هم در امور مادی، و شاید این تـعـبیر پاسخی بود به اعتراض موسی که می گفت تو ((نفس زکیه ))ای را کشتی، او در جـواب مـی گـویـد: نـه این پاکیزه نبود می خواستیم خدا به جای او فرزند پاکیزه ای به آنها بدهد!.

در چـنـدیـن حـدیث که در منابع مختلف اسلامی آمده است می خوانیم : ابدلهما الله به جاریة ولدت سـبـعـیـن نـبـیـا: ((خـداونـد بـجـای آن پـسـر، دخـتـری به آنها داد که هفتاد پیامبر از نسل او به وجود آمدند))!**نور الثقلین جلد 3 صفحه 286 و 287.***

در آخـریـن آیـه مـورد بـحث، مرد عالم پرده از روی راز سومین کار خود یعنی تعمیر دیوار بـرمـی دارد و چنین می گوید: ((اما دیوار متعلق به دو نوجوان یتیم در شهر بود، و زیر آن گـنـجـی مـتـعلق به آنها وجود داشت و پدر آنها مرد صالحی بود)) (و اما الجدار فکان لغلامین یتیمین فی المدینة و کان تحته کنز لهما و کان ابوهما صالحا).

((پـروردگـار تـو مـی خـواسـت آنـهـا بـه سـرحـد بلوغ برسند، و گنجشان را استخراج کنند)) (فاراد ربک ان یبلغا اشدهما و یستخرجا کنزهما).

((این رحمتی بود از ناحیه پروردگار تو)) (رحمة من ربک ).

و مـن مـاءمـور بـودم بـه خـاطـر نیکوکاری پدر و مادر این دو یتیم آن دیوار را بسازم، مبادا سقوط کند و گنج ظاهر شود و به خطر بیفتد.

در پـایـان بـرای رفـع هـر گونه شک و شبهه از موسی، و برای اینکه به یقین بداند هـمـه ایـن کـارها بر طبق نقشه و ماموریت خاصی بوده است اضافه کرد: ((و من این کار را بـه دسـتور خودم انجام ندادم )) بلکه فرمان خدا و دستور پروردگار بود (و ما فعلته عن امری ).
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 505 @@@

آری ((ایـن بـود سـر کـارهـائی کـه توانائی شکیبائی در برابر آنها نداشتی )) (ذلک تاءویل ما لم تسطع علیه صبرا).

نکته ها: