تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد12
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

شاءن نزول :

در مورد این آیات بحث انگیز شاءن نزولهای مختلفی نقل کرده اند که بعضی از آنها با تاریخ نزول آنها به هیچوجه سازگار نیست، ولی از آنجا که این شاءن نزولها دستاویزی برای بعضی از منحرفان شده است به ذکر همه آنها می پردازیم : مرحوم طبرسی در ((مجمع البیان )) پنج قول در این زمینه نقل کرده است :

1 - قریش به پیامبر گفتند ما به تو اجازه نمی دهیم دست به حجر الاسود


@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 209 @@@

بگذاری تا لااقل با دیده احترام به خدایان ما بنگری، پیامبر در دل گفت : خدا که می داند من از این بتها متنفرم اما چه مانعی دارد نگاهی به سوی آنها بیفکنم تا بگذارند استلام حجر الاسود کنم، آیات فوق نازل شد و پیامبر را از این کار نهی کرد.

2 - قریش پیشنهاد کردند دست از ناسزاگوئی به خدایان ما و سبک شمردن عقلهایمان بردار، و این بردگان و افراد بی سر و پا را که بوی بد از آنها به مشام می رسد از دور خود دور کن، تا در مجلس تو حضور یابیم و به سخنانت گوش فرا دهیم .

پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) به امید اینکه آنها مسلمان شوند در فکر بود که خواسته آنانرا (هر چند موقت ) بپذیرد که آیات فوق نازل شد و پیامبر را بر حذر داشت .

3 - پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) بتها را از مسجد الحرام بیرون ریخت، قریش تقاضا کردند که اجازه دهد بتی که بر کوه مروه نزدیک خانه خدا بود به حال خود بماند، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نخست به خاطر پیشبرد هدفهای سیاسی تصمیم گرفت به این پیشنهاد عمل کند ولی بعد از آن صرفنظر نمود، و دستور داد آن بت را نیز شکستند، در این هنگام آیات فوق نازل شد.

4 - جمعی از نمایندگان قبیله ((ثقیف )) خدمت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) آمدند و عرض کردند ما با تو بیعت می کنیم اما به سه شرط: اول در موقع نماز برای رکوع و سجود خم نشویم ! دوم بتهایمان را به دست خودمان نشکنیم، خودت بشکن ! سوم اجازه بده بت ((لات )) یکسال بماند!

پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود دینی که در آن رکوع و سجود نباشد به درد نمی خورد، و اما شکستن بتهایتان به دست خودتان مایلید انجام دهید، اگر مایل نیستید ما خودمان می شکنیم ! و اما عبادت ((لات )) من به شما چنین اجازه ای را نمی دهم .

در این هنگام پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) برخواست و وضو گرفت و عمر رو به مردم کرد
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 210 @@@

و گفت : چرا پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) را آزار می دهید؟ او هرگز اجازه نخواهد داد بتها در سرزمین عرب باشد، ولی درخواست کنندگان همچنان به درخواست خود ادامه می دادند تا این آیات نازل شد.

5 - گروهی از نمایندگان طایفه ثقیف خدمتش رسیدند و گفتند یکسال به ما مهلت بده تا هدایائی را که برای بتها می آورند بگیریم، هنگامی که این کار انجام شد خود ما بتها را می شکنیم، و اسلام می آوریم، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) در فکر بود که روی جهاتی این مهلت را به آنها بدهد که آیات نازل شد و شدیدا نهی کرد. شاءن نزولهای دیگری شبیه آنچه در بالا آمد نیز نقل شده است .

ولی شاید نیاز به توضیح نداشته باشد که نادرست بودن اکثر آنها در خودشان نهفته است، زیرا آمدن نمایندگان قبائل و تقاضاهای آنها از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و یا بیرون ریختن بتها از مسجد الحرام و شکستن آنها، همه بعد از فتح مکه در سال هشتم هجرت بوده، در حالی که این سوره اساسا قبل از هجرت پیامبر نازل شده است، و در آن زمان پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) چنین قدرت ظاهری نداشت که مشرکان در برابرش اینچنین تواضع کنند.

قطع نظر از این موضوع بی اساس بودن بعضی دیگر از آنها نیز از توضیحاتی که در ذیل خواهد آمد روشن می شود.

تفسیر: