تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد12
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

شیاطین را اولیای خود قرار ندهید!

در آیات مختلف قرآن کرارا از داستان آفرینش آدم و سجده فرشتگان برای او و سرپیچی ابـلیـس سـخـن بـه مـیان آمده است، ولی همانگونه که قبلا هم اشاره کرده ایم این تکرارها هـمـواره نـکـتـه هـائی دارد و در هـر مـورد نـکـته ای در نظر بوده است . به تعبیر دیگر یک حـادثـه مهم ممکن است ابعاد مختلفی داشته باشد که در هر مورد که ذکر می شود نظر به یکی از این ابعاد باشد.

از آنـجـا کـه در بـحـثـهـای گـذشـتـه ضمن یک مثال عینی خارجی چگونگی موضع - گیری ثـروتـمـندان مستکبر و مغرور، در مقابل تهیدستان مستضعف، و عاقبت کار آنها تجسم یافته بـود، و از آنـجـا کـه غـرور از روز نخست عامل اصلی انحراف و کفر و طغیان بوده است، در آیـات مـورد بحث از مساله ابلیس و سرپیچی او از سجده بر آدم سخن به میان می آورد تا بدانیم از آغاز غرور سرچشمه کفر و طغیان بوده است .

بـعـلاوه ایـن داسـتـان مـشـخـص مـی کـنـد که انحرافات از وسوسه های شیطانی سرچشمه مـیگیرد، و تسلیم شدن در برابر وسوسه های او که از آغاز کمر دشمنی ما را بسته است چقدر احمقانه است ؟

نـخـست می گوید: به یاد آرید زمانی را که به فرشتگان گفتیم : برای آدم سجده کنید، آنها همگی سجده کردند جز ابلیس (و اذ قلنا للملائکة اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس ).
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 462 @@@

ایـن اسـتـثـنـاء مـمـکـن است این توهم را به وجود آورد که ابلیس از جنس فرشتگان بود، در حالی که فرشتگان معصومند، پس چگونه او راه طغیان و کفر را پوئید؟!

لذا بـلا فـاصـله اضافه می کند او از جن بود، و سپس از فرمان پروردگارش خارج شد (کان من الجن ففسق عن امر ربه ).

او از فـرشـتـگـان نـبـود ولی بـه خـاطـر بندگی و اطاعت و قرب به پروردگار در صف فـرشـتـگـان جـای گـرفت، و حتی شاید معلم آنان بود، اما به خاطر یکساعت کبر و غرور آنـچـنـان سـقوط کرد که همه سرمایه معنویت خود را از دست، داد و راندهترین و منفورترین موجود در درگاه خدا شد.

سـپـس مـی گـویـد بـا ایـن حـال آیـا او و فرزندانش را به جای من اولیای خود انتخاب می کنید؟! (افتتخذونه و ذریته اولیاء من دونی ).

در حالی که آنها دشمن شما هستند (و هم لکم عدو).

دشمنی سرسخت و قسم خورده که تصمیم به گمراهی و بدبختی همه شما گرفته اند، و عداوت خود را از روز نخست نسبت به پدرتان آدم آشکارا اظهار داشته اند.

شیطان و فرزندانش را به جای خدا پذیرا شدن بسیار بد است (بئس ‍ للظالمین بدلا).**(بدلا) از نظر ترکیب نحوی تمیز است و فاعل (بئس) شیطان و دار و دسته او است، و یا عبادت شیطان و دار و دسته اش، فاعل می باشد.***

راسـتـی چـه زشـت اسـت کـه انسان خدای عالم و آگاه و رحیم و مهربان و فیض بخش را رها کـنـد، و شـیـطـان و دار و دسـتهاش را به جای او بپذیرد، این زشتترین انتخابهاست، کدام عاقل دشمن را که از روز نخست، کمر به نابودیش
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 463 @@@

بسته، و سوگند یاد کرده، بعنوان ولی و رهبر و راهنما و تکیهگاه می پذیرد؟!

آیـه بـعـد دلیـل دیـگـری بر ابطال این پندار غلط اقامه می کند، و می گوید ما ابلیس و فرزندانش را به هنگام آفرینش آسمانها و زمین، و حتی به هنگام آفرینش نوع خودشان، در صحنه حاضر نساختیم (ما اشهدتهم خلق السماوات و الارض و لا خلق انفسهم ).

تا از آنها در آفرینش جهان کمک بگیریم یا از اسرار خلقت آگاه و مطلع شوند.

بـنـابـر ایـن کـسـی کـه هـیچگونه دخالتی در آفرینش جهان و حتی نوع خود نداشته و از اسـرار و رمـوز خـلقـت بـه هـیـچـوجـه آگـاه نـیـسـت چـگـونـه قـابـل ولایـت یـا پـرسـتـش اسـت، و اصـولا او چـه قدرتی دارد، و چه نقشی میتواند داشته بـاشـد، او مـوجـودی اسـت ضـعـیـف و نـاتـوان و حـتـی نـاآگـاه از مـسـائل خـویـشـتـن، او چـگـونـه مـیـتـوانـد دیـگـران را رهبری کند؟ و یا آنها را از مشکلات و گـرفـتـاریـهـا رهـائی بخشد؟! و در پایان اضافه می کند: من هرگز گمراه کنندگان را دستیار خود انتخاب نمی کنم (و ما کنت متخذ المضلین عضدا).

یـعـنـی آفـریـنـش بـر پـایـه راسـتـی و درسـتـی و هـدایـت اسـت، موجودی که برنامه اش اضـلال و افـسـاد است در اداره این نظام، جائی نمی تواند داشته باشد، چرا که او درست در جـهـت مـخـالف نـظـام آفـریـنـش و هـسـتی است، او خرابکار است و ویرانگر، نه مصلح و تکامل آفرین .

آخـریـن آیـه مـورد بـحـث مجددا هشدار می دهد که به خاطر بیاورید روزی را که خداوند می فـرمـاید شریکهائی را که برای من می پنداشتید صدا بزنید تا به کمک شما بیایند (و یوم یقول نادوا شرکائی الذین زعمتم ).
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 464 @@@

یک عمر دم از آنها می زدید، و در آستانشان سجده می نمودید، اکنون که امواج عذاب و کیفر اطراف شما را احاطه کرده فریاد بزنید لااقل ساعتی به کمکتان بشتابند.

آنها که گویا هنوز رسوبات افکار این دنیا را در مغز دارند فریاد می زنند و آنها را می خـوانـنـد، ولی ایـن مـعـبودهای پنداری حتی پاسخ به ندای آنها نمی دهند تا چه رسد به اینکه به کمکشان بشتابند (فدعوهم فلم یستجیبوا لهم )

و ما در میان آنها کانون هلاکتی قرار داده ایم (و جعلنا بینهم موبقا)**(موبق) از ماده (وبوق) (بر وزن نبوغ) به معنی هلاکت است و (موبق) به (مهلکه) گفته می شود.***

آخـریـن آیه مورد بحث، سرانجام کار پیروان شیطان و مشرکانرا چنین بیان می کند: در آن روز گنهکاران آتش دوزخ را می بینند (و رأ ی المجرمون النار).

و آتـشـی کـه هـرگـز آنـرا بـاور نـکرده بودند در برابر چشمان آنها آشکار می شود. در ایـنـجـا پـی بـه اشـتباهات گذشته خود می برند: و یقین می کنند که در آتش ورود خواهند کرد و هم آتش در آنها! (فظنوا انهم مواقعوها).

و نـیـز بـه یـقـیـن می فهمند که هیچگونه راه گریز از آن نخواهند یافت (و لم یجدوا عنها مصرفا).

نـه مـعبودهای ساختگیشان به فریادشان می رسند، نه شفاعت شفیعان در باره آنها مؤثر اسـت، و نـه بـا کـذب و دروغ و یـا تـوسـل بـه زر و زور مـی تـوانـنـد از چنگال آتش دوزخ، آتشی که اعمالشان آن را شعلهور ساخته رهائی یابند.

تـوجـه بـه ایـن نکته لازمست که جمله ظنوا گر چه از ماده ظن است ولی در اینجا و بسیاری موارد دیگر، به معنی یقین به کار میرود، لذا در سوره
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 465 @@@

بـقـره آیـه 249 هـنـگامی که از مؤمنان راستین و مجاهدان ثابت قدمی که همراه طالوت به مـبـارزه بـا جـالوت جـبـار و سـتـمـگـر بـرخـاسـتـنـد سـخـن مـی گـویـد تـعـبـیـر بـه قال الذین یظنون انهم ملاقوا الله کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذن الله :

آنها که ایمان قاطع به معاد داشتند گفتند بسیار می شود که گروهی اندک (اما با ایمان ) به فرمان خدا بر گروه کثیری پیروز گردد

ضـمـنـا کـلمـه مواقعوها از ماده مواقعه به معنی وقوع بر یکدیگر است اشاره به اینکه هم آنـهـا بـر آتش می افتند و هم آتش بر آنها، هم آتش ‍ در آنها نفوذ می کند و هم آنها در آتش چـرا کـه در آیـات دیـگـر قرآن خوانده ایم که گنهکاران خود آتشگیره آتشند (سوره بقره آیه 24).

نکته ها: