جالب اینکه در آیات فوق هنگامی که توصیف آن بـاغـهـای پـربـرکت را می خوانیم می گوید: ((و لم تظلم منه شیئا)) آن باغها هیچگونه سـتـمـی در تـقـدیـم ثـمرات خود به جهان انسانیت نداشتند ولی درباره صاحب آن باغ می گـویـد: ((و دخـل جـنـته و هو ظالم لنفسه )). یعنی ای انسان نگاهی به جهان آفرینش کن ببین این درختان پرثمر و زراعتهای پربرکت، چگونه هر چه دارند در طبق اخلاص گذارده، و بـه تـو تـقـدیـم مـی دارنـد نـه از انـحـصـارطـلبـی آنـهـا خـبـری اسـت، و نـه از بـخـل و حـسـد اثـری، جـهـان آفـریـنـش صـحـنـه ایـثـار اسـت و بـذل و بخشش، زمین آنچه را در اختیار دارد به گیاهان و حیوانات ایثارگرانه تقدیم می کـنـد، و درخـتـان و گـیـاهـان تـمـام مـواهـب خـویـش را در اخـتیار انسانها و جانداران دیگر می گـذارند، قرص خورشید روز به روز لاغرتر می شود و نور افشانی می کند، ابرها می بارند و نسیمها می وزند و امواج حیات را در همه جا می گسترانند، این نظام آفرینش است .
ولی تـو ای انـسـان چـگـونـه مـی خـواهـی گـل سـرسـبـد ایـن جـهـان بـاشـی و روشنترین قوانین آنرا زیر پا بگذاری ؟! وصله ناهمرنگ برای عالم خلقت شوی، همه مواهب را به خویش اختصاص دهی و حق دیگران را بربائی ؟!
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 443 @@@