تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد12
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

دو طوفان بزرگ

از آنجا که نخستین آیه این سوره از سیر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) از ((مسجدالحرام )) به ((مسجداقصی )) در یک شب به عنوان یک اعجاز و اکرام پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) سخن

@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 23 @@@

می گفت، و این گونه موضوعات غالبا از طرف مشرکان و مخالفان مورد انکار واقع می شد که چگونه ممکن است پیامبری از میان ما بر خیزد که اینهمه افتخار داشته باشد لذا در آیات مورد بحث اشاره به دعوت موسی به کتاب آسمانی او می کند تا معلوم شود این برنامه رسالت چیز نوظهوری نیست، همچنین مخالفت لجوجانه و سرسختانه مشرکان نیز در تاریخ گذشته مخصوصا تاریخ بنی اسرائیل، سابقه دارد.

به همین دلیل در نخستین آیه مورد بحث می گوید: ((ما به موسی کتاب آسمانی دادیم )) (و آتینا موسی الکتاب ).

((و آنرا مایه هدایت بنی اسرائیل قرار دادیم )) (و جعلناه هدی لبنی اسرائیل ).

بدون شک منظور از ((کتاب )) در اینجا ((تورات )) است که خداوند برای هدایت بنی اسرائیل در اختیار موسی (علیه السلام ) گذاشت .

سپس به هدف اساسی بعثت پیامبران از جمله موسی اشاره می کند که ((به آنها گفتیم غیر مرا وکیل و تکیه گاه خود قرار ندهید)) (الا تتخذوا من دونی وکیلا).**از نظر ترکیب نحوی، بعضی از مفسران جمله الا تتخذوا من دونی وکیلا ذا در تقدیر لئلا تتخذوا... دانسته اند، و بعضی (ان) را زائده و جمله (و قلنالهم) را در تقدیر گرفته اند که مجموعا چنین می شود، و قلنالهم لاتتخذوا من دونی وکیلا.***

این یکی از شاخه های اصلی توحید است، توحید در عمل که نشانه توحید در عقیده است، کسی که موثر واقعی را در جهان هستی تنها خدا می داند به غیر او تکیه نخواهد کرد، و آنها که تکیه گاههای دیگر برای خود انتخاب می کنند دلیل بر ضعف توحید اعتقادیشان است .

عالیترین تجلیات هدایت کتب آسمانی، برافروختن نور توحید در دلها است که نتیجه آن ((از همه بریدن و به خدا پیوستن )) و بر او تکیه کردن است .
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 24 @@@

در آیه بعد برای اینکه عواطف بنی اسرائیل را در رابطه با شکرگزاری از نعمتهای الهی مخصوصا نعمت معنوی و روحانی کتاب آسمانی برانگیزد آنها را مخاطب ساخته می گوید: ((ای فرزندان کسانی که با نوح در کشتی حمل کردیم )) (ذریة من حملنا مع نوح ).**جمله ذریة من حملنا مع نوح، (جمله ندائیه) است، و در تقدیر یا ذریه من حملنا مع نوح بوده است، اما این احتمال که (ذریه) بدل از (وکیلا) یا مفعول ثانی (تتخذوا) بوده باشد بسیار بعید است و با جمله انه کان عبدا شکورا سازگار نیست (دقت کنید).***

فراموش نکنید که ((نوح بنده شکرگزاری بود)) (انه کان عبدا شکورا).

شما که فرزندان یاران نوح هستید چرا به همان برنامه نیاکان باایمانتان اقتدا نکنید؟ چرا در راه کفران گام بگذارید؟!

((شکور)) صیغه مبالغه و به معنی بسیار شکرگزار است، و اینکه بنی اسرائیل را به عنوان فرزندان همراهان نوح شمرده، شاید بخاطر آنست که طبق تواریخ معروف، نوح دارای سه فرزند بنامهای ((سام )) و ((حام )) و ((یافث )) بود که مردم روی زمین پس ‍ از طوفان نوح از آنها گسترش یافتند از جمله مخصوصا بنی اسرائیل .

بدون شک همه پیامبران بنده شکرگزار خدا بودند، ولی برای نوح، ویژگیهائی در احادیث وارد شده که او را شایسته این توصیف نموده است، از جمله اینکه هر زمان که لباس می پوشید، یا آب می نوشید، یا غذائی می خورد و یا نعمت دیگری به او می رسید فورا به یاد خدا می افتاد و شکرگزاری می کرد.

در حدیثی از امام باقر (علیه السلام ) و امام صادق (علیه السلام ) می خوانیم : ((نوح، همه روز صبحگاهان و عصرگاهان این دعا را می خواند: اللهم انی اشهدک ان ما اصبح او امس بی من نعمة فی دین او دنیا فمنک، وحدک لا شریک لک، لک الحمد و لک الشکر بها علی حتی ترضی، و بعد الرضا.
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 25 @@@

:((خداوندا من ترا گواه می گیرم که هر نعمتی صبح و شام به من می رسد، چه دینی و چه دنیوی، چه معنوی و چه مادی، همه از سوی تو است، یگانه ای و شریکی نداری، حمد مخصوص تو است و شکر هم از آن تو، آنقدر شکرت می گویم تا از من خشنود شوی و حتی بعد از خشنودی )).

سپس امام افزود شکر نوح این گونه بود.**مجمع البیان ذیل آیه.***

سپس به ذکر گوشه ای از تاریخ پر ماجرای بنی اسرائیل پرداخته و می گوید: ((ما در کتاب تورات به بنی اسرائیل اعلام کردیم که شما در زمین، دو بار فساد خواهید کرد، و راه طغیان بزرگی را در پیش ‍ خواهید گرفت )) (و قضینا الی بنی اسرائیل فی الکتاب لتفسدن فی الارض مرتین و لتعلن علوا کبیرا).

((قضاء)) گر چه دارای معانی مختلفی است اما در اینجا به معنی ((اعلام )) است .

منظور از کلمه ((الارض )) به قرینه آیات بعد سرزمین مقدس ‍ فلسطین است که ((مسجدالاقصی )) در آن واقع شده است .

در آیات بعد به شرح این دو فساد بزرگ و حوادثی که بعد از آن به عنوان مجازات الهی واقع شد پرداخته چنین می گوید.

((هنگامی که نخستین وعده فرا رسد و شما دست به فساد و خونریزی و ظلم و جنایت بزنید، ما گروهی از بندگان رزمنده و جنگجوی خود را به سراغ شما می فرستیم )) تا به کیفر اعمالتان شما را درهم بکوبد (فاذا جاء وعد اولاهما بعثنا علیکم عبادا لنا اولی باءس شدید).

این قوم جنگجو آنچنان بر شما هجوم می برند که حتی برای یافتن نفراتتان
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 26 @@@

((هر خانه و دیاری را جستجو می کنند)) (فجاسوا خلال الدیار).

((و این یک وعده قطعی و تخلف ناپذیر خواهد بود)) (و کان وعدا مفعولا).

((سپس الطاف الهی بار دیگر به سراغ شما آمد و شما را بر آن قوم مهاجم پیروز کردیم )) (ثم رددنا لکم الکرة علیهم ).

((و شما را بوسیله اموال و ثروت سرشار و فرزندان و نفرات بسیار تقویت نمودیم )) (و امددناکم باموال و بنین ).

((آنچنان که نفرات شما بر نفرات دشمن فزونی گرفت )) (و جعلناکم اکثر نفیرا).**(نفیر) اسم جمع و به معنی گروهی از مردان است، بعضی گفته اند جمع (نفر) و در اصل از ماده نفر (بر وزن عفو) به معنی کوچ کردن و به چیزی روی آوردن است و به همین جهت به جماعتی که قدرت بر تحرک به سوی چیزی داشته باشند، نفیر گفته می شود.***

این گونه الطاف الهی شامل حال شما می شود شاید به خود آئید و به اصلاح خویشتن بپردازید دست از زشتیها بردارید و به نیکی ها رو آرید، چرا که :

((اگر نیکی کنید به خود نیکی کرده اید و اگر بدی کنید به خود بدی کرده اید)) (ان احسنتم احسنتم لانفسکم و ان اساءتم فلها).

این یک سنت همیشگی است نیکی ها و بدیها سرانجام به خود انسان باز می گردد، هر ضربه ای که انسان می زند بر پیکر خویشتن زده است، و هر خدمتی به دیگری می کند در حقیقت به خود خدمت کرده است، ولی مع الاسف نه آن مجازات شما را بیدار می کند و نه این نعمت و رحمت مجدد الهی باز هم به طغیان می پردازید و راه ظلم و ستم و تعدی و تجاوز را پیش می گیرید و فساد کبیر در زمین ایجاد می کنید و برتری جوئی را از حد می گذرانید.
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 27 @@@

سپس وعده دوم الهی فرا می رسد: ((هنگامی که این وعده دوم فرا می رسد باز گروهی جنگجو و پیکارگر بر شما چیره می شوند، آنچنان بلائی به سرتان می آورند که آثار غم و اندوه از صورتهای شما می بارد)) (فاذا جاء وعد الاخرة لیسوئوا وجوهکم ).

آنها حتی بزرگ معبدتان بیت المقدس را از دست شما می گیرند ((و در آن داخل می شوند همانگونه که بار اول داخل شدند)) (و لیدخلوا المسجد کما دخلوه اول مرة ).

آنها به این هم قناعت نمی کنند، ((تمام بلاد و سرزمینهائی را که اشغال کرده اند درهم می کوبند و ویران می کنند)) (و لیتبروا ما علوا تتبیرا).

با این حال باز درهای توبه و بازگشت شما به سوی خدا بسته نیست باز هم ((ممکن است خداوند به شما رحم کند)) (عسی ربکم ان یرحمکم ).

((و اگر به سوی ما باز گردید ما هم لطف و رحمت خود را به شما باز می گردانیم، و اگر به فساد و برتری جوئی گرائید باز هم شما را به کیفر شدید گرفتار خواهیم ساخت )) (و ان عدتم عدنا).

و تازه این مجازات دنیا است ((و ما جهنم را برای کافران زندان سختی قرار داده ایم )) (و جعلنا جهنم للکافرین حصیرا).**(حصیر) از ماده (حصر) به معنی حبس است، و به هر نقطه ای که راه خروج ندارد، حصیر گفته می شود، و اگر حصیر معمولی را هم حصیر می گویند به خاطر آن است که قسمتهای مختلف آن به هم بافته و محصور شده است.***