تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد12
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

گوئی تنها منتظر مجازاتند!

ایـن آیـات یـک نـوع نـتیجه گیری از مجموع بحثهای گذشته و نیز اشاره ای به بحثهای آینده است .

نـخـسـتـین آیه می گوید: ما در این قرآن برای مردم هر گونه مثلی را بیان کردیم (و لقد صرفنا فی هذا القرآن للناس من کل مثل ).

از تـاریـخ تـکان دهنده گذشتگان نمونه های مختلفی آوردیم، از حوادث دردناک زندگی آنـهـا و خـاطـره هـای تـلخ و شـیـریـن تـاریـخ، در گـوش مـردم فـرو خـوانـدیـم و آن قدر مـسـائل را زیـر و رو کـردیـم تـا دلهـائی کـه آماده پذیرش است پذیرای حق گردد، و بر سایرین نیز اتمام حجت شود، و جائی برای ابهام باقی نماند

ولی با این حال گروهی طغیانگر و سرکش هرگز ایمان نیاوردند، چرا که انسان بیش از هر چیز به جدل میپردازد (و کان الانسان اکثر شی ء جدلا)

صـرفـنـا از مـاده تـصـریـف بـه مـعـنـی تـغـیـیـر و دگـرگـون سـاخـتـن و از حـالی بـه حـال دیـگـر درآوردن اسـت، هـدف از ایـن تـعـبـیـر در آیـه فوق آن است که ما در لباسهای گـوناگون و چهره های مختلف و به هر زبانی که امکان تاثیر در آن بوده با مردم سخن گفته ایم .

جـدل بـه مـعنی گفتگوئی است که بر اساس نزاع و تسلط بر دیگری صورت گیرد، و بـنـا بـر ایـن مـجـادله بـه مـعـنی آن است که دو نفر در برابر هم به جر و بحث و مشاجره بـرخـیـزنـد، ایـن کـلمـه در اصـل - بـطـوری کـه راغـب مـی گـویـد - از جـدلت الخـیـل (طـنـاب را مـحـکـم تـابـیدم ) گرفته شده است، گوئی کسی که چنین سخنانی می گوید میخواهد طرف مقابل را به زور از افکارش بپیچاند

بعضی نیز گفته اند اصل جدال به معنی کشتی گرفتن و دیگری را بر زمین
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 471 @@@

افـکـنـدن اسـت کـه در مـشـاجـرات لفـظـی نـیـز بـه کـار مـیـرود، ولی بـه هـر حال منظور از انسان در اینجا انسانهای تربیت نایافته است، و نظیر آن در قرآن فراوان اسـت، در ایـن زمـیـنـه بـحـث مـشـروحی ذیل آیه 12 سوره یونس آورده ایم (جلد هشتم تفسیر نمونه صفحه 239).

آیـه بعد می گوید با این همه مثالهای گوناگون و بیانات تکان دهنده و منطقهای متفاوت که باید در هر انسان آماده ای نفوذ کند باز گروه کثیری از مردم ایمان نیاوردند: مانع آنها از ایمان و استغفار از گناهان به هنگامی که هدایت الهی به سویشان آمد تنها این بود که انتظار سرنوشت پیشینیان را داشتند!

(و ما منع الناس ان یؤمنوا اذ جائهم الهدی و یستغفروا ربهم الا ان تاتیهم سنة الاولین ).

و یا عذاب الهی در برابر آنان قرار گیرد و با چشم خود آن را ببینند (او یاتیهم العذاب قبلا).**(قبل) به معنی مقابله است، یعنی عذاب الهی را در برابر خود مشاهده کنند، جمعی از مفسران مانند طبرسی در مجمع البیان و ابوالفتوح در روح الجنان و آلوسی در روح المعانی نیز احتمال داده اند که (قبل) جمع (قبیل) اشاره به انواع مختلف عذاب بوده باشد ولی معنی اول صحیحتر به نظر می رسد.***

در حـقـیـقـت، ایـن آیـه اشـاره بـه آن اسـت کـه ایـن گـروه لجـوج و مـغـرور بـا میل و اراده خود هرگز ایمان نخواهند آورد تنها در دو حالت ایمان می آورند: نخست زمانی که عـذابـهـای دردنـاکـی کـه اقـوام پـیـشـیـن را دربـرگـرفـت آنـهـا را فـرو گـیرد، دوم آنکه لااقـل عـذاب الهـی را بـا چـشـم خود مشاهده کنند، که این ایمان اضطراری البته بی ارزش خواهد بود.

توجه به این نکته نیز لازمست که این گونه اقوام گمراه هرگز در انتظار
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 472 @@@

چـنـیـن سـرنـوشـتـی نـبـوده انـد امـا چون این سرنوشت برای آنها حتمی بوده، قرآن آن را بـعـنـوان انـتـظـار بـیـان کـرده و ایـن یـکـنـوع کـنـایـه زیـبـا اسـت، درسـت مـثـل اینکه ما به فرد سرکشی می گوئیم تو فقط می خواهی مجازات شوی یعنی مجازات سرنوشت حتمی تو است آنچنان که گویا در انتظارش هستی .

بـه هـر حـال کـار انـسان سرکش و مغرور گاه به جائی میرسد که نه وحی آسمانی، نه تـبـلیغ مستمر انبیاء، نه مشاهده درسهای عبرت در زندگی اجتماعی، و نه مطالعه تاریخ گـذشـتـگـان، هـیـچـکـدام در او اثـر نـمی کند، تنها چوب خدا است که میتواند او را بر سر عـقـل بـیـاورد امـا چـه فـایـده کـه بـه هنگام نزول عذاب درهای توبه بسته می شود و راه بازگشت و استغفار نیست .

سـپـس بـرای دلداری پـیـامـبـر (صـلی اللّه علیه و آله و سلّم ) در برابر سماجت و لجاجت مـخالفان میفرماید: وظیفه تو تنها بشارت و انذار است، ما پیامبران را جز برای بشارت و انذار نمی فرستیم (و ما نرسل المرسلین الا مبشرین و منذرین ).

سـپس اضافه می کند این مساله تازه ای نیست که این گونه افراد به مخالفت و استهزاء بـرخـیـزنـد، بـلکـه هـمـواره افـراد کـافـر لجـوج مـجـادله بـه بـاطـل مـی کـنـنـد، تـا بـه گمان خود حق را از میان ببرند، و آیات ما و رستاخیز و عذاب و مـجـازات الهـی را بـه بـاد اسـتـهـزاء بـگـیـرنـد (و یجادل الذین کفروا بالباطل لیدحضوا به الحق و اتخذوا آیاتی و ما انذروا هزوا).**(یدحضوا) از ماده (ادحاض) به معنی ابطال و زائل کردن است و در اصل از ماده (دحض) به معنی لغزش گرفته شده است.***

در حـقـیـقـت ایـن آیـه شبیه آیه 42 تا 45 سوره حج است که می گوید: و ان یکذبوک فقد کذبت قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود ... اگر آنها تو را تکذیب
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 473 @@@

کنند پیش از تو قوم نوح و عاد و ثمود ... پیامبرانشان را تکذیب کردند

ایـن احـتمال در تفسیر آیه نیز وجود دارد که خداوند می فرماید کار پیامبران اجبار و اکراه نیست، بلکه وظیفه آنها بشارت و انذار است، اما تصمیم گیری نهائی با خود مردم است، تـا درسـت بـیـنـدیـشـنـد و عـواقـب کـفـر و ایـمان را بنگرند و از روی اراده و تصمیم ایمان بیاورند نه اینکه عذاب الهی را در برابر چشم خود ببینند و اضطرارا اظهار ایمان کنند

ولی مـتـاسـفـانـه ایـن آزادی و اخـتـیـار کـه وسیله تکامل است غالبا مورد سوء استفاده قرار گـرفـتـه، و طـرفـداران بـاطـل بـه مـجـادله در بـرابر حق برخاسته اند، گاه از طریق مـغـالطـه و گـاه از طریق استهزاء خواسته اند آئین حق را از میان ببرند، ولی همیشه دلهای آمـاده ای پـذیـرای حـق بـوده، و بـه حـمـایـت از آن بـرخـاسـتـه اسـت، و ایـن مـبـارزه حـق و باطل در طول تاریخ بوده و همچنان ادامه دارد.
@@تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 474 @@@