تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد دوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

عواطف ترکیبی‏

گاهی جهات خاصی موجب می‏شوند که محبت شدیدتری بین افراد خانواده به وجود آید، در واقع آنها جنبه‏های ثانوی عاطفه است که به این جنبه طبیعی اولی، ضمیمه می‏شوند. مثل آنکه فرزند انسان، صالح، مؤدب، عالم، عابد، نیکوکار، زیبا یا مؤمن باشد. یا نسبت به پدر و مادر خود، بیش از فرزندان دیگر، توجه و خدمت کند که چنین فرزندی قطعاً، بیش از فرزندان دیگر، مورد محبت و عواطف والدین قرار خواهد گرفت.
در این موارد، خصوصیات و ضمایم خارجی سبب تقویت عاطفه طبیعی خانوادگی شده و در واقع، عاطفه در اینجا ترکیبی است از عاطفه طبیعی اولی و عواطف ثانوی.
در قرآن مجید می‏خوانیم که حضرت یعقوب (علیه السلام) علاقه بیشتری نسبت به یوسف داشت. در اینجا در واقع، عوامل مختلف و ویژگیها و کمالات خاص یوسف موجب شدت محبت و عاطفه طبیعی پدری شده بود؛ تا جایی که دیگر برادران به وی رشک بردند و از روی حسادت حتی حاضر شدند او را به چاه بیندازند.
آنان با خود گفتند: با اینکه ما جوانان نیرومندتر و پرکارتری هستیم، مع الوصف، یوسف و برادرش، نزد پدر محبوبترند. گفتند: پدر ما گمراه است که یوسف را بیش از ما دوست می‏دارد و سرانجام، یوسف را به چاه انداختند.
علاقه یعقوب به یوسف، به حدی شدید بود که از فراق او دائماً گریه می‏کرد تا آن که چشمهایش نابینا شد و هنگامی که، برادران یوسف پس از سالها او را در مصر یافتند و می‏آمدند تا خبر زنده بودن وی را به یعقوب برسانند و او را از غم برهانند، قبل از آمدن کاروان و رسیدن خبر، یعقوب به خاطر همین رابطه و عاطفه قوی پدر و فرزندی، از این امر آگاه شد و گفت: من بوی یوسف را استشمام می‏کنم.
به هر حل، حضرت یعقوب محبت فوق العاده‏ای بیش از رابطه عادی پدر و فرندی و قوی‏تر از رابطه او با سایر فرزندانش - به یوسف داشت که منشأ آن، کمالات خاص یوسف بود. پس چند عامل برای آن وجود داشته: یکی عامل طبیعی پدر و فرزندی که مشترک میان همه فرزندان بود. دوم، کمالات خاص یوسف که منشأ عاطفه ثانوی او می‏شد، و عاطفه یعقوب نسبت به او، یک عاطفه مرکب بود.