تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد دوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

تحمل رنجها به امید لذتها

نکته جالب توجه دیگر این است که انسان برای رسیدن به لذات ارزشمند اخروی، باید سختیها را تحمل کند، چنانکه در زندگی عادی و روزمره‏اش نیز این کار را انجام می‏دهد.
زحمتهایی که کارگران و کشاورزان در زندگی روزانه خود تحمل می‏کنند به خاطر این است که راحتی و رفاه خود و خانواده‏شان را در آینده با کار و تلاش فعلی تامین کنند و گرنه هیچگاه حاضر نیستند تن به رنج و زحمت بدهند و بار شنگین کار و کوش را بر خود هموار سازند.
بنابراین، تحمل رنج و زحمت به خاطر رسیدن به لذت بیشتر و بهتر، عمیق‏تر و پایدارتر امر است که بطور فطری و ارتکازی در بین همه انسانها در حوزه محدود لذتهای مادی معنوی رواج و عمومیت دارد. اما با کمال تأسف، وقتی نوبت می‏رسد به مسایل اخروی و لذتهای معنوی، غالبا، سستی می‏کنند و حاضر نیستند برای رسیدن به لذات اخروی رنجهای این جهانی را تحمل کنند.
اکنون، ممکن است پرسیده شود: با این که انسان فطرتا لذتهای بهتر و پایدارتر را بر لذتهای پست‏تر و کوتاه‏تر ترجیح می‏دهد و وضع زندگی نوعی انسان در دنیا این حقیقت را به روشنی نشان می‏دهد، پس چگونه است که بسیاری از مردم در ارتباط با زندگی و لذات اخروی، این قاعده را رعایت نمی‏کنند و زندگی زودگذر و لذات کوتاه دنیوی را بر زندگی ابدی و لذات دایمی آخرت ترجیح می‏دهند.
در پاسخ به این پرسش باید بگوییم: منشا اصلی و عامل روانی اینگونه ترجیحها و گزینشهای نادرست و نامعقول، ضعف معرفت و به دنبال آن، ضعف ایمان است.
اگر کسی واقعا باور کرد که زندگی دنیا با زندگی آخرت قابل مقایسه نیست، لذات و آلام انسان در دنیا سطحی‏تر، و ادراکش در این جهان نسبت به ادراکی که در آخرت دارد ضعیفتر، و آثار حیات در دنیا نسبت به آثار حیات آخرت ناچیزتر است؛ و اگر باورش شد که دنیا محدود و متناهی است و آخرت نامحدود نامتناهی، و زندگی دنیایی انسان به زندگی اخروی او از یک چشم به هم زدن نسبت به یک عمر هزار ساله هم کمتر است و باور نمود که تحمل بعضی از زحمتها و مشقتها و ناکامیها در این جهان، سعادت و لذت ابدی را به دنبال دارد، برای چنین شخصی، تحمل این رنجها سهل، و کناره‏گیری از این لذتها قابل تحمل و حتی شیرین خواهد بود.
ولی، بسیاری از انسانها به خاطر ضعف ایمان و کمبود معرفت و شناخت، توجهشان و همین لذتهای پس مادی معطوف و در مسائل مربوط به زندگی دنیا متمرکز میشود و در نتیجه، دست به انجام کارهایی می‏زنند که عذاب آخرت را به دنبال خواهد داشت.
اگر از شخص گناهکار بپرسید که چرا مرتکب گناه می‏شود؟ پاسخ می‏دهد که این عمل لذت بخش است و به خاطر لذتش مرتکب آن می‏شود.
اما اگر سؤال کنید که مگر ترک این گناه لذت اخروی ندارد؟ و مگر آن لذت اخروی بالاتر و والاتر و شدیدتر و عمیق‏تر و بادوام‏تر از این لذت گذرا و ضعیف نیست؟
پس چرا او این لذت گذرا و ضعیف را بر آن لذت ابدی و عمیق ترجیح می‏دهد؟ او به این پرسش، پاسخ قانع کننده و عقل پسندی نمی‏توان بدهد و حتی ممکن است خودش را محکوم کند؛ ولی، عملا همان کار را انجام خواهد داد و ملتزم به لوازم این حقیقت نمی‏شود. سر مطلب این است که شخص عاصی گرچه معترف باشد و خود را محکوم هم بکند و گرچه آخرت و لذتهای اخروی را هم انکار نکند، اما به نادرستی رفتارش مسلما ایمان او به آخرت ضعیف، و شناخت و معرفتش درباره آن ناقص است و علت اصلی ارتکاب گناه او در همین جاست.
بنابراین، ریشه اصلی این تضاد گفتار و رفتار در همان ضعف ایمان و نقص شناخت خواهد بود. او از آنجا که ایمانش ضعیف و شناختش کم سو است، از لذتهای زودگذر چشم پوشی نمی‏کند، اگر ایمان او قوی باشد و از شناخت و معرفت آنچنان بالایی برخوردار باشد که گویا عذاب آخرت را می‏بیند، در اینصورت تحمل سختیها و گذشتن از لذتهای گناهان برایش آسان خواهد شد.
حاصل آن که توجه به لذتهای والاتر و بهتر و بادوامتر، انگیزه‏ای نیرومند است که می‏تواند انسان را به تحمل رنجهای کوچکتر و گذشتن از لذتهای پست‏تر و کمتر وادار سازد و لذتهای اخروی نیز از این قاعده خارج نیستند، افراد با ایمان و معتقد برای رسیدن به لذایذ معنوی و اخروی، بسیاری از رنجها و آلام را تحمل و از بسیاری از لذایذ پست مادی و دنیوی در می‏گذرند، بطوری که بسیاری از آنان تا سر می‏روند. بنابراین، لذت گرایی که آدمی را به منجلاب گناه و معصیت و دنیاپرستی می‏کشاند، اگر در واقع به درستی هدایت شود و تحت تاثیر شناخت کافی و عمیق از انسان و هستی جهت صحیح خود را بیابد و اهداف و لذتهای نهایی و پر ارج و منزلت را نشانه رود، مؤثرترین و مفیدترین نقش تربیت انسانی را ایفا خواهد کرد. نقشی که با نقش نخستین آن کاملا متضاد خواهد بود.