تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد دوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

2- تأثیر انگیزه‏ها در ارزش اخلاقی‏

انگیزه‏های موجود در نفس انسان در ارزش دادن به افعالی که بر اساس آن انگیزه‏ها به وجود آمده‏اند، اعم از اینکه ارزش مثبت باشد یا منفی، نقش چشمگیری دارند و این از آن ویژگیهای رفتار انسان است که بخصوص در اخلاق باید مورد توجه قرار گیرد؛ از این رو، اختلاف ارزش فعال و رفتار انسانی، تا حد زیادی، به اختلاف انگیزه وی در انجام آن کار بستگی دارد. بنابراین، هنگامیکه کاری را می‏خواهیم، از نظر اخلاقی، ارزیابی کنیم حتما، لازم است، انگیزه اصلی و منشأ و ریشه آنرا در نفس انسان پیدا کنیم.
نقش انگیزه، در دادن ارزش اخلاقی به کار، بویژه، در کارهای عبادی چشمگیرتر و آشکارتر خواهد بود. کارهای عبادی را که انسان انجام می‏دهد، اگر به انگیزه کسب جاه و مقام و محبوبیت و آبرو در نزد مردم باشد، ارزش و اثر اخلاقی خود را از دست میدهد. در جامعه‏ای که اهل عبادت محترم هستند و انسان تحت تأثیر چنین جوی عبادت و خداپرستی و ریاکارانه‏ای انجام میدهد، این گونه عبادت انسان، در واقع، عبادت و خداپرستی نیست، بلکه، کاری است که شکل عبادت و صورت خداپرستی دارد و نه تنها انسان را به خدا نزدیک نمی‏کند؛ بلکه، موجب دوری وی از خدا و رحمت خدا خواهد شد.
عبادت و پرستش خدا، که انسان را مقرب درگاه خدا می‏کند، کاری است که کاملا خالص باشد و صرفا، با انگیزه تقرب به خدا و به اصطلاح، با قصد قربت انجام گیرد و تنها در این صورت است که اثر متوقع را دارد و از ارزش اخلاقی برخوردار است.
کسی که به انگیزه داشتن زندگی مرفه، احترام و محبوبیت در نزد مردم و مقدس و با تقوا جلوه دادن خود به عبادت می‏پردازد و بخاطر این کار انتظار دست بوسی دارد او در واقع، عبادت را وسیله قرار داده است برای رسیدن به این خواسته‏ها و این کار او به جای خدا پرستی، نوعی خودپرستی است که به هیچ وجه آثار عبادت و پرستش بر آن بار نمی‏شود و از ارزش مثبت اخلاقی برخوردار نخواهد بود.
از سخنان فوق به این نتیجه می‏رسیم که ریشه‏یابی انگیزه‏ها در ارزیابی افعال اخلاقی بسیار مهم است و در روایات و آیات هم بر این رابطه تاکید فراوان شده تا آنجا که، اعمال به عنوان ثمره و میوه نیت‏ها و نیت‏ها به عنوان اساس و ریشه‏های اعمال معرفی شده‏اند و چون ما قبلا نیز در این زمینه بحث کرده‏ایم در اینجا به همین اشاره بسنده می‏کنیم و خواننده را به بحث‏های گذشته‏ای که درباره نیت داشته‏ایم ارجاع می‏دهیم.
البته برای تکمیل بحث مربوط به رابطه انگیزه با ارزش اخلاقی لازمست در اینجا به یک نکته دیگر نیز اشاره‏ای داشته باشیم که صرف وجود این خواستها و انگیزه‏ها در کمون نفس انسانی ملاک و معیار و موضوع ارزش اخلاقی، نمی‏تواند باشد و هیچکس را نمی‏توان مذمت کرد که مثلا چرا میل جنسی داری و یا چرا انگیزه قدرت و قدرت طلبی در نفس تو وجود دارد و... چنانکه، هیچکس را هم نمی‏توان بخاطر داشتن میلها وانگیزه‏ها ستایش کرد. انگیزه‏ها و تمایلات موجود در نفس انسان فطری و خدادادی هستند و از آنجا که، قبلا هم توضیح داده‏ایم، متعلق ارزش اخلاقی فعل اختیاری انسان است این انگیزه‏های فطری که جبرا و تکوینا در نهاد انسان جایگزین شده‏اند و از دائره اختیار وی بیرون هستند نمی‏توانند متعلق ارزش اخلاقی باشند نه ارزش مثبت و نه ارزش منفی.
البته، در ترتیب اثر دادن به این تمایلات و انگیزه‏ها، در جهت دهی و هدایت آنها، در رعایت اندازه و تعدیل آنها و یا در افراط و تفریط در ارضاء آنها ارزش اخلاقی مثبت یا منفی مطرح خواهد بود؛ چرا که، اینها اموری اختیاری هستند و به مرحله ظهور این انگیزه‏ها و تمایلات در حرکتها و تلاشها و اعمال انسانی مربوط می‏شوند.
نتیجه‏ای که می‏گیریم این است که انگیزه‏ها و تمایلات هر چند از آنجا که در رسیدن انسان به کمال لایق خود مفید هستند، از نظر فلسفی خوب و خیرند و از این دیدگاه در مواقع، همه چیز خیر است الذی احسن کل شی‏ء خلقه که خدا هر چه را که آفریده خوب آفریده است چون فطری و تکوینی و از دایره اختیار بیرونند در عین حالت، فاقد ارزش اخلاقی هستند. و این حکم در همه موارد اعم از غرایز، جمال دوستی، عواطف احساسات و انفعالات صادق است چرا که وجود آنها در نفس انسان امری است جبری، تکوینی، فطری، خدادادی و اختیار انسان را در آن هیچ نقشی نیست تا مشمول ارزش، مثبت یا منفی اخلاقی قرار گیرند که منحصر به افعال اختیاری انسان خواهد بود، بنابراین، مورد مدح و ذم قرار نمی‏گیرند و نمی‏توان گفت خوب یا بد هستند.
البته، از آنجا که انسان قادر است آنها را تقویت یا تضعیف کند به آنها جهت دهد به مقتضای آنها عمل کند و یا عمل نکند و رهایش سازد از افراط و تفریط بکاهد و به تعدیل آنها بپردازد گرچه نسبت به اصل وجود مایه فطری آنها در نفس هیچگونه قدرتی در ایجاد یا اعدام آنها ندارد بلحاظ آنچه که مقدور اوست داخل در محدوده اختیار وی میشوند و در نتیجه در قلمرو اخلاق و ارزشهای اخلاقی قرار می‏گیرند و شخص، مورد مدح و ذم قرار خواهد گرفت و اگر امر و نهی وجود داشته باشد در همین محدوده اختیار انسان خواهد بود.