محدوده دیگری نیز، علاوه بر محدودیت فطری که در بالا گفتیم، برای غریزه جنسی وجود دارد که اگر رعایت نشود آن هم ارزش منفی ایجاد خواهد کرد. و عبارت است از این که عمل ارضاء جنسی به گونهای انجام نگیرد که انسان را از دستیابی به مصالح مهمتر و کمالات بالاتر باز دارد این محدودیت از تزاحم مصالح انسان به وجود میآید.
ما قبلا هم اشاره کردهایم که آنچه در ارضای خواستهها و تمایلات، منشأ ارزش منفی میشود، تزاحمی است که با بعضی از خواستههای دیگر پیدا میکند و با بررسی، ارزیابی و کسر و انکار این خواستهها است که حد و مرز هر یک از خواستهها و تمایلات، آشکار و روشن خواهد شد.
در بعضی موارد خود ما هم از طریق ادراکات عادی و عقلایی خود میتوانیم آن فرمول را کشف کنیم و مرز دقیق هر یک از آنها را بشناسیم؛ ولی، در اکثر موارد به لحاظ آن که احاطهای بر موارد تزاحم و تأثیرات سوء یا نامطلوبی که میتواند داشته باشد، نداریم، نمیتوانیم دقیقا مواردش را تعیین کنیم و در اینجاست که وحی، نقش تعیین کننده خود را ایفا میکند ولی، به هر حال، منشا اصلی همان تزاحمات است.
مصالح اجتماعی انسان اقتضا دارد که زندگی وی به صورت خانوادهای تشکیل شود و جریان پیدا کند و روابط مرد و زن باید تحت کنترل و ضوابط معیارهای خاصی انجام شود و همسر انسان باید جنبه اختصاصی داشته باشد که مصالح زیادی برای فرد و جامعه بر خانواده و اختصاصی بودن همسر مترتب میشود و نفی آن زیانها و خسارتهای عمدهای به بار خواهد آورد.
از جمله مصالح اجتماعی آن است که باید با تشکیل خانواده نسل انسان حفظ شود و سپس بسیاری از مسایل اجتماعی و حقوقی مانند مسایل ارث، انفاق و تربیت و دیگر مسؤولیتهایی که پدر و مادر نسبت به فرزند خویش دارند و یا صداق و انفاق و تمتع و التذاذ و اطاعت و دیگر مسؤولیتهایی که هر یک از دو همسر نسبت به یکدیگر دارند، بر تشکیل خانواده و حفظ نسل بار خواهد شد که لازم است همه آنها دقیقا رعایت شود تا جامعه، جامعهای انسانی باشد و زمینه رشد عواطف و فضایل انسانی، عشق و ایثار و فداکاری و قداست و پاکی و بلند نظری در آن فراهم شود و متقابلا، زمینههای رشد فساد و انحطاط و تباهی و بیماریهای مربوطه جسمی و روانی، و نابودی عواطف انسانی و سقوط در زندگی حیوانی از بین برود.