نکته دیگری که در اینجا باید یادآوری شود، این است که بر اساس بینش اسلامی که زندگی جاوید و حیات ابدی را اصیل و زندگی دنیا را مقدمه آن معرفی میکند، اگر چیزی مانع لذت و موجب عذاب اخروی باشد، ارزش منفی صد در صد دارد و به هیچ وجه تجویز نمیشود؛ زیرا لذت دنیا به هیچ وجه قابل مقایسه با عذاب آخرت نیست، نه از نظر مدت که یکی محدود و دیگری نامحدود است، و نه از نظر شدت و ضعف که لذات و آلام اخروی قابل مقایسه با لذات و آلام دنیوی نیستند. بنابراین، چنین لذت لحظهای دنیوی که مانع لذات ابدی و موجب عذاب اخروی است از نظر شرع مقدس تحریم شده و ترک آن واجب است.
ولی بعضی دیگر از لذایذ دنیوی، تنها تأثیرشان در این است که انسان را از لذایذ بیشتر آخرت محروم میکند ولی موجب عذاب نمیشود. انسان با وجود این لذتها نیز وارد بهشت و واصل به دار سعادت میشود ولی به خاطر اینگونه لذتها از مراتب عالی آن محروم خواهد بود. در اینجا عقل حکم میکند که چنین لذتی مرجوح است و در شرع مطهر نیز از نظر فقهی چنین التذاذی مکروه و ترک آن مستحب خواهد بود.
و سرانجام، برخی از لذتهای مادی نیز صرفا مزاحم با لذایذ خاص اولیاء خدا و انسانهای متعالی و کامل هستند مانع آن لذایذی هستند که افراد عادی استعداد درکش را ندارند و از حد نعمتهای محسوس بهشت از قبیل خوردنیها و آشامیدنیها خیلی فراتر میرود و قرآن کریم درباره اینگونه لذتها میفرماید:
فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قره اعین.(132)
چرا که اینگونه لذتها مخصوص آنهاست و از دید دیگران مخفی و پوشیده خواهد بود.
طبعا، آنچه از لذتهای دنیوی که مزاحم با اینگونه لذتهای ویژه اولیاء و مقامات آنها باشد، نیز ارزش منفی خاص خود را دارد هر چند که در شرع انور و از دید فقهی، مباح باشد.
از اینجا راز امتناع و پرهیز اولیاء خدا از التذاذهای مباح و تجملات مشروع روشن میشود و متوجه میشویم که آنان چرا حتی ترک اولی هم نمیکنند.