قرآن کریم نه تنها وجود گرایش به لذت را در انسان انکار و یا آن را محکوم نمیکند، بلکه یک سلسله از تعالیم خود را بر اساس این میل طبیعی انسان مبتنی میسازد و در روش تربیتی خود از وجود آن بهره میبرد.
قرآن هنگامی که میخواهد انسان را بر پایبندی و عمل به دستورات دین خدا ترغیب و او را در پیمودن راه صحیح زندگی تشویق کند، از وجود این میل و تأثیری که در اتخاذ روش و رفتار خاصی دارد بهره فراوان میبرد.
قرآن به انسان وعده میدهد که اگر در زندگی راه الهی را بپیماید، به لذت و سعادت جاودان میرسد، و او را تهدید میکند اگر از این راه، منحرف شود و از دستورات الهی سرپیچی کند، آیندهای تلخ، شقاوت بار و ناگوار در انتظارش خواهد بود، مبتلا به عذابها، رنجها و بدبختیها میشود، و سراسر قرآن پر است از بشارت و مژده به سعادت و لذت و یا انذار و تهدید از عذاب و شقاوت.
در همه مواردی که تعبیرهای سعادت، فلاح، فوز و امثال آنها در این کتاب مقدس به کار رفته؛ معنایش همین است که چون انسان فطرتا طالب سعادت، خوشبختی و کامیابی است، باید به دستورات دینی عمل کند، تا بتواند مطلوب و گمشده خود را باز یابد و به ایده و هدفی که دنبال میکند برسد و این بدان معناست که از دید قرآن، وجود این گرایش فطری در انسان مفروض و مورد تأیید است و قرآن آنرا نفی نمیکند، محکوم نمیکند، بلکه آنرا در مسیر تربیتی صحیح انسان جهت میدهد.
علاوه بر این بیانات و تعابیر کلی، قرآن در بعضی آیات از تعبیر ویژه لذت استفاده کرده است: در یک آیه درباره بهشتی که به صالحان وعده داده شده میفرماید:
و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین.(109)
و در بهشت هر آنچه که انسانها بخواهید و چشمها لذت برند وجود دارد.
در آیه دیگری آمده است که:
مثل الجنه التی وعد المتقون فیها انهار من ماء غیر اسن و انهار من لبن لم یتغیر طعمه و انهار من خمر لذه للشاربین.(110)
بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده در آن نهرهایی است از آب گوارا و نهرهایی از شیر که هیچگاه مزه آن دگرگون نشود و جویهایی از شراب برای لذت بردن کسانی که میآشامند.
بهشتی که به شما وعده میدهیم و پاداش کارهای نیک شماست جایی خواهد بود که هر چه اشتها دارید، هر چه دوست دارید و هر آنچه که چشمهاتان از آن لذت برد در آنجا فراهم و در دسترس است.
قرآن درباره کسانی که شب زندهداری و عبادت خدا میکنند و به بیان ویژه خود قرآن:
تتجافی جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفا و طمعا مما رزقناهم ینفقون.(111)
شبها در حالی که همه در خوابند پهلوهاشان را از بسترها بردارند و از خواب برخیزند خدای خود را با بیم و امید بخوانند و از آنچه که روزیشان کردهایم (به دیگران) انفاق کنند.
میفرماید:
فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قره اعین جزاء بما کانوا یعملون.(112)
هیچ کس آگاه نیست و خبر ندارد که خدا چه چشم روشنی برایشان پنهان و از نظر دیگران پوشیده داشته است تا پاداشی باشد برای آنچه که انجام دادهاند.
آری به خاطر اهتمام و محبتی که به آنان دارد چیزهایی برایشان پنهان داشته است که هیچ کس ندیده و نشنیده و اطلاعی از آن ندارد و قادر نیست بفهمد که آن چیست؟
در قرآن تعبیر سعادت نیز در دو آیه به کار رفته یکی در آیه:
یوم یات لا تکلم نفس الا باذنه فمنهم شقی و سعید... و اما الذین سعدوا فقی الجنه خالدین فیها ما دامت السموات و الارض الا ماشاء ربک عطاء غیر مجذود.(113)
روزی بیاید که جز با اجازه او سخن نگوید در آن روز بعضی شقی و بعضی دیگر سعادتمندند... آنان که سعادتمندند در بهشت، تا زمین و آسمان هست، جاودان بمانند مگر آن که خدخا خواهد عطایی ابدی و نامقطوع.
و در مقابل سعادتمندان درباره شقاوتمندان میگوید:
فاما الذین شقوا ففی النار لهم فیها زفیر و شهیق.(114)
قرآن با تعابیر و بیانات جالب دیگری نیز به این تمایل انسان اشاره میکند که نمونههایی از آنها را نقل میکنیم: درباره اوصاف بهشت و آسایش بهشتیان میگوید:
ان المتقین فی جنات و عیون... لا یمسهم فیها نصب و ما هم منها بمخرجین(115).
پرهیزکاران در باغها و چشمه سارها به سر میبرند... در آنجا هیچ رنج و خستگی بدانها نرسد و هیچگاه از آن بیرون نشوند.
و در آیه دیگری در همین زمینه میفرماید:
جنات عدن یدخلونها... و قالوا الحمدلله الذی اذهب عنا الحزن ان ربنا لغفور شکور الذی احلنا دارالمقامه من فضله لایمسنا فیها نصب و لا یمسنا فیها لغوب.(116)
باغهایی برای زندگی جاودان که داخلش شوند... و گویند ستایش خدای را شایسته است که غم و اندوه از دل ما بزدود که پروردگار ما بخشاینده و شکرپذیر است کسی که، ما را فضل و بخشایش خود در خانهای که در آن اقامت گزینیم و شایسته زندگی است جای داد که در آن هیچ رنج و خستگی به ما نرسد.
دو آیه فوق به هر دو بعد این گرایش انسانی مورد بحث ما، بعد منفی و مثبت آن، اشاره دارند و از نقش تربیتی هر دو تأثیری که بر شکل دهی اعمال و رفتار انسان میتوانند داشته باشند برای هدایت، راهنمایی و پرورش انسان و جهت دهی صحیح این میل استفاده کردهاند.
ما قبلا هم اشاره کردهایم که اصولا، گرایشهای فطری انسان بطور کلی مزدوج و دو رویه هستند. و هر یک از آنها یک جهت اثباتی دارند و یک جهت نفی، و یا یک قطب مثبت دارند و یک قطب منفی، لذتطلبی نیز از این قاعده کلی مستثنا نیست و رویه دیگر آن عبارت است از دردگریزی. یعنی همانطور که انسان فطرتا و ذاتا به لذت و خوشگذارانی روی میآورد در مقابلش فرار از رنج و درد و سختی و تنفر از آن نیز به صورت تکوینی و غیر اختیاری در روان انسان وجود دارد. یعنی نسبت به آن گرایش منفی دراد چنانکه نسبت به لذت و خوشگذارانی گرایش مثبت.
بنابراین، اصل این که انسان طالب لذت باشد از نظر قرآن مورد تایید و بی اشکال است چرا که این یک میل فطری و جبری است. البته، بدیهی است که قرآن این میل را به رسمیت میشناسد؛ ولی هیچگاه آن را یله و رها و افسار گسیخته آزاد نمیگذارد؛ بلکه آن را جهت صحیح خود هدایت میکند و انسان را وعده میدهد به چیزی که لذت فوق العاده دارد.
قرآن، با توجه به این حقیقت که در گذشته این کتاب نیز گفتیم، یعنی تمایلات فطری انسان تحت تاثیر درجات شناخت و معرفت شکل پیدا میکنند و متبلور میشوند و تحت تأثیر کمی و زیادی و سطحی بودن و عمیق بودن و کمیت، و کیفیت علم و شناختی که داریم این تمایلات و گرایشات نیز انقباض و انبساط پیدا میکنند و یا اهداف دور و یا نزدیکی را نشان میدهند یا نشانه میروند، آری بر اساس این حقیقت، قرآن نیز به انسان، که در طلب و جستجوی زندگی لذتبخش و خالی از درد و رنج است، میآموزد که چنین زندگی فقط در آخرت و برای مؤمنین فراهم میشود تا آنها را به سوی اهداف والا و عمیق انسانی سوق دهد و از لذت آنی و هوسهای مادی لحظهای رهاشان سازد.
تعبیر قرآنی را که به عنوان ختم مقال در ارتباط با این میل یادآوری میکنیم تعبیر حیات طیبه یعنی زندگی خوش است که قرآن در آیه دیگری میگوید:
من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاه طیبه.(117)
هر آن کس از مرد و زن که رفتار شایسته کند و مؤمن باشد زندگی خوشی به او میدهیم.
خداوند در این آیه در حقیقت با طرح حیات طیب، انسان را تشویق به ایمان و عمل صالح میکند تا شایستگی پیدا کند برای آن که خدای متعال خارجا این حیات طیب و زندگی خوش و پاکیزه را به وی عطا فرماید.
کوتاه سخن آن که بدون تردید قرآن کریم مردم را دعوت به ایمان و عمل صالح میکند و بشارت به پاداش اخروی میدهد همراه با سعادت و لذت ابدی. و ما نتیجه میگیریم که از نظر قرآن، لذتطلبی، به خودی خود، چیز نامطلوبی نیست که مورد مذمت و نکوهش قرار گیرد.