نکته دیگری در اینجا قابل ذکر است که: این میل گرچه در درون انسان هست و شاید از آغاز پیدایش روح و اوان تعلق آن به بدن این گرایش همراه انسان باشد؛ ولی، باید توجه داشت که این میل فطری وقتی در انسان فعال میشود که توأم با احساس عجز و نیاز باشد و به عبارتی میل به کسب قدرت، در هنگامی انسان را وادار به تلاش و عمل میکند که بداند فاقد یک نوع قدرتی است که بدان نیاز دارد و به عبارت دیگر قدرت مطلوب را در خارج بشناسد و بداند که خودش از آن قدرت شناخته شده بهرهای ندارد. پس توجه به عجز و توجه به نیاز نسبت به قدرتی که نسبت به آن علم و معرفت پیدا کرده است، منشا فعال شدن این میل طبیعی یعنی قدرت طلبی در انسان خواهد بود و انسان را وادار به تلاش و کوشش و جستجوی قدرت خواهد کرد.
با توجه به آنچه گفتیم معلوم میشود که قدرت طلبی در انسان ریشه طبیعی و فطری دارد و جزو تمایلات اصیل انسان است. اما در فعال شدن و جهت یابی خود و در وادار کردن انسان به تلاش و فعالیت، نیازمند سه شرط دیگر میباشد که همه آن سه شرط از مقوله معرفت، توجه و شناخت هستند و عبارتند از:
1- شناخت یک نوع قدرت خارجی.
2- شناخت عجز و ناتوانی خود و فقدان آن قدرت.
3- نیازی که به آن قدرت در خود احساس کند.
بنابراین، همانطور که حب ذات، خود به خود، منشا هیچ فعلی در انسان نمیشود، قدرت دوستی انسان نیز، به تنهایی، منشا فعالیت وی نمیشود؛ بلکه، باید همراه شرایط نامبرده باشد و در یک جمله بداند که فاقد یک نوع قدرتی است که نیاز به آن دارد و باید واجد آن باشد و از اینجاست که خیلی از روانشناسان گفتهاند: عامل فعالیت انسان نیاز است و نیاز، انسان را وادار به کار و تلاش میکند، سپس با دادن چنین نقشی به آن، درباره ماهیت و حقیقت آن بحث و بررسی پرداختهاند.
حقیقت این است که خود نیاز از آنجا که به اصطلاح فلاسفه، یک امر عدمی و نوعی نداشتن و نیستی است نمیتواند آنچنان که روانشناسان گمان کردهاند عامل فعالیت انسان باشد. پس نیاز چیزی نیست تا بتواند چنین نقشی ایفا کند و این، همانطور که در بالا گفتیم: احساس نیاز است که عامل فعالیت انسان میشود؛ یعنی، وقتی انسان احساس نیاز کرد، میل به داشتن و یافتن آن در انسان فعال میشود و در واقع منشا تأثیر علاقهای است که انسان به غنی دارد و میخواهد نیازش رفع شود؛ ولی، این میل، کی و کجا فعال میشود؟ آن وقتی که به نداشتن خود توجه داشته باشد. به هر حال ما نمیخواهیم، همانند اکثریت روانشناسان، بگوییم: عامل فعالیت نیاز است؛ ولی، این را نباید فراموش کرد که احساس نیاز شرط لازم فعالیت شخص خواهد بود.