آیا تحصیل مال و فرزند از نظر اخلاقی، چه حکمی دارد: ارزش مثبت دارد یا منفی؟ جواب این سؤال، با توجه به اصولی که از پیش گفتهایم، معلوم میشود: علاقه به مال و فرزند در صورتی که تمرکز پیدا کند، موجب غفلت از کمالات معنوی خواهد شد و کار به جایی میرسد که مال و فرزند را منشأ ارزش و برتری میداند و از کمالات واعی و معنوی غافل میشود.
علاقه به مال و تلاش برای تحصیل آن، در این وضع انحرافی که جایگاه اصلی خود را از دست میدهد و با کمالات معنوی و اخروی او تزاحم پیدا میکند، دارای ارزش منفی اخلاقی خواهد بود.
قرآن کریم در بسیاری از آیات، انسان را هشدار میدهد که علاقه به مال و فرزند نباید برای او هدف بشود و او را از دستیابی به اهداف اصیل زندگی باز دارد. و قرآن، از کسانی که ملاک ارزش را مال و فرزند میدانستند، به صورت نکوهیدهای یاد کرده و در داستان طالوت میگوید:
و قال لهم نبیهم ان الله قد بعث طالوت ملکاً قالوا انی یکون له الملک علینا و نحن احق بالملک منه و لم یؤت سعه من المال قال ان الله اصطفاه علیکم و زاده بسطه فی العلم و الجسم و الله یؤتی ملکه من یشاء والله واسع علیم.(272)
[پیامبرشان به آنها گفت که: خداوند، طالوت را به پادشاهی شما برانگیخته است گفتند: او چگونه بر ما پادشاهی خواهد داشت در صورتی که ما شایستهتر از او هستیم و او مال فراوان ندارد.
او گفت: خدا او را بر شما برگزید و در دانش و نیروی جسمی بر شما فزونیش بخشید و خدا فرماندهی را به هر که خواهد میدهد و خداوند توانا و داناست].
آنان به غلط بر این باور بودند که او چون شخص ثروتمندی نیست، شایستگی فرماندهی را ندارد. در واقع، علاقه بیش از اندازه بنیاسرائیل به مال و فرزند، اهداف و ارزشها را در نظرشان تغییر داده بود تا جایی که منشأ اصلی ارزش و کمال انسان را مال و ثروت میدانستند و میپنداشتند هر کس پول بیشتر دارد برای حکومت شایستهتر است.
مشرکین مکه نیز پیامبر خدا (ص) را تحمل نمیکردند، به این بهانه که چرا خداوند پیامبر خود را از میان بزرگان؛ یعنی، ثروتمندان عرب انتخاب نکرده است؟
و قالوا لولا نزل هذا القران علی رجل من القریتین عظیم.(273)
خداوند در پاسخشان میگوید:
اهم یقسمون رحمه ربک نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیواه الدنیا و رفعنا بعضهم فوق بعض درجات.(274)
این خداوند است که ارزشهای زندگی را در میان مردم تقسیم کرده، به هر کس هر چه صلاح میدانسته داده است. مال و ثروت در دنیا وسیله آزمایشی بیش نیست که بر اساس مصالحی بین مردم تقسیم کرده است.
ولی مشرکین مکه چنان در ارزشهای مادی غرق بودند و ملاک عظمت و ارزش انسان را مال میدانسند که به گمان آنها، حتی پیغمبر خدا هم باید از میان ثروتمندان برگزیده شود.
در آیه دیگری میگوید:
فلولا القی علیه اسوره من ذهب.(275)
[(اگر او پیغمبر است) پس چرا دستبندهای طلا ندارد؟]
اینگونه انحرافات فکری و ارزشی، کم و بیش، در جوامع مختلف وجود دارد و فکر انسانها و حتی کسانی که مؤمن و خدا پرستند، را به خود مشغول میسازد، بنیاسرائیل مردمی خداپرست بودند و به پیغمبر خدا ایمان داشتند و خودشان از پیغمبر خدا درخواست تعیین فرمانده داشتند؛ معالوصف؛ بر اساس علاقه شان به ثروت، به عنوان تنها ملاک شایستگی فرماندهی، فرماندهی طالوت را که ثروتمند نبود نمیپذیرفتند.
خداوند در قرآن، این بینش را به شدت محکوم کرده میگوید:
ویل لکل همزه لمزه الذی جمع مالاً و عدده یحسب ان ماله اخلده کلا لینبذن فی الحطمه.(276)
این پندار که مال باعث سعادت و جاودانگی انسان میشود از بینشهای غلطی است که باید با آن مبارزه کرد، خداوند درباره ابولهب میگوید:
ما اغنی عنی ماله و ما کسب.(277)
و درباره کفار میگوید:
و قالوا نحن اکثر اموالاً و اولاداً و ما نحن بمعذبین.(278)
[ما کسانی هستیم که مال و فرزند بیشتری داریم و مورد عذاب خدا واقع نشویم.]
از دید این کفار اگر عذابی هم نازل میشد، به فقرا و بینوایان میرسید. خانههای فقرا که استحکامی ندارد و ویران میشود نه خانه آنان که استوار و محکم است! و فقرا گرفتار رنج و عذاب میشوند نه آنان که از کمک فرزندان زیادی برخوردارند!
در آیه دیگری به ثروت از این رو، که منشأ تکبر میشود ارزش منفی میدهد و چنین ثروتمندانی را نکوهش کرده میفرماید:
عتل بعد ذلک زنیم ان کان ذامال و بنین.(279)
در آیه دیگری، از این رو، که مایه غرور و دنیاطلبی بیش از اندازه است به آن ارزش منفی داده میفرماید:
ذرنی و من خلقت وحیداً و جعلت له مالاً ممدوداً و بنین شهوداً و مهدت له تمهیداً ثم یطمع ان ازید.(280)
[مرا تنها بگذار، با آن کس که آفریده، مال فراوان و پسران حاضر به خدمت به او داده، زمینه اقتدار و عزتش را فراهم کردهام، سپس باز هم طمع فزونی از من دارد].
این گواه آثار و عوارض است که منشأ ارزش منفی مال و فرزند میشود و اگر چنین عوارضی ر در پی نداشت نکوهشی هم نمیداشت، چون مال و فرزند، خود به خود نعمت خداست و میتوان از آن استفاده درست کرد و اگر از راه مشروع و به خاطر مقصد صحیحی تحصیل شود، ارزش مثبت هم دارد.