تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد دوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

گرایش به زینت و جمال‏

آنچه از میلها و نیازهای انسان تاکنون، مورد توجه قرار داده‏ایم آن نیازها و تمایلاتی بودند که یا انسان بدون تأمین آن نیازها و اشباع آن میلها قادر نیست به زندگی خود ادامه بدهد مثل نیاز به خوردن و آشامیدن؛ و یا اینکه بقاء نوع انسان در روی زمین به پاسخگویی به آنها بستگی دارد مثل غریزه و نیاز جنسی؛ و یا اینکه سلامتی و دوام حیات انسان تا حدودی در گرو تأمین آنها خواهد بود مثل نیاز به لباس و مسکن؛ و یا قدرت انسان را در توسعه و تسریع کارهایش می‏افزود مثل نیاز به مرکب.
در هر حال نیازهای فوق کم و بیش و نیازهائی مادی هستند که توجه نکردن به آنها زندگی مادی انسان را به خطر می‏اندازند و یا به شکلی در آن اختلال ایجاد می‏کنند.
اکنون آنچه را که در اینجا می‏خواهیم بگوییم این است که در برابر نیازها و تمایلات مادی بالا یک سلسله دیگر از تمایلات و لذتها در انسان وجود دارد که در زندگی او از چنین نقشی برخوردار نیست که با تأمین نشدن و اشباع نشدن آنها زندگی مادی انسان به خطر بیفتد، بلکه صرفا از تأمین و اشباع آنها انسان لذت می‏برد که از این نوع به نام زینت و تجمل یاد می‏کنیم.
در انسان در کنار گرایشها و تمایلاتی که دارد گرایش به زیبایی نیز وجود دارد که مستقل از نیازهای دیگر انسان است، هر چند که غالبا با آنها توأم می‏شود. مثلا غذایی که انسان می‏خورد و نیاز مادی بدن خود را به غذا برطرف می‏سازد، اگر در عین حال خوش رنگ و بو باشد و در ظرفهایی تمیزتر و زیباتر و مرغوبتر به انسان عرضه شود بطور طبیعی از آن، لذت بیشتری خواهد برد ولی حیثیت نیاز به غذا غیر از حیثیت لذت بری از رنگ و دیگر جهات آن خواهد بود. شخص نابینا که از همان استفاده می‏کند، نیاز غذایی او تأمین می‏شود؛ ولی از آنجا که چشمش رنگ مطبوع و خوب غذا را نمی‏بیند از این نوع لذت محروم خواهد بود و کسانی که از حس بویایی برخوردار نیستند نیز همان استفاده مادی را از غذا می‏برند، و با قوه باصره نیز از رنگ مطبوع غذا لذت می‏برند هرچند که بوی خوب و مطبوع غذا را درک نمی‏کنند و از این نوع لذت بی‏بهره هستند.
استفاده از بوی خوش و یا دیدن رنگ مطبوع و یا شکل زیبا و مناظر پر طراوت و یا درک جمالهای معنوی و زیبایی‏های ادبی در شعر و نثر و... در زمره نیازهای طبیعی انسان نیستند بدین معنا که اگر نباشد زندگی انسان به خطر نمی‏افتد، ولی به هر حال لذتی را برای انسان به ارمغان می‏آورند که گاهی بر لذتهای مادی و مورد نیاز حیاتی انسان نیز می‏چربد. متعلق اینگونه لذتها مجموعا تحت عنوان زینت و تجمل می‏گنجد و لفظ زینت و جمال شامل همه آنها می‏شود.
زینت یک تفاوت ظریفی با جمال دارد به این شکل که زینت صرفا به زیبایی عرضی و آرایش اطلاق خواهد شد که یک امر عارضی است و با ضمیمه کردن شی‏ء که خود و بطور طبیعی در آن وجود دارد گفته می‏شود.
فی‏المثل به انسانی که ذاتا و خود به خود زیبا است جمیل گفته می‏شود اما وقتی کسی خود را به وسیله آرایش و با برداشتن زیور آلات خارجی، بستن دستنبد و سینه بند طلا و مروارید و برداشتن گوشواره و النگو خود را بیاراید می‏گویند او زینت کرده است.
بنابراین، زینت یک امر عرضی است اما جمال صفت ذاتی خود شی‏ء است، ولی ملاک در هر دو یکی است، به این معنا که زینت هم که یکی امر عرضی است در اصل به جمال ذاتی زیور آلات برمی‏گردد و آن زیور آلات خارجی، خودشان، ذاتاً باید جمیل باشند تا وقتی به شی‏ء دیگری اضافه می‏شوند و در اعضا و جوارح انسانی آویخته می‏گردند آن را هم زینت ببخشند. پس این جمال ذاتی اشیا است که دو نوع جلوه داد: جلوه‏ای در خود شی‏ء جمیل دارد، و جلوه‏ای نیز در شی‏ء دیگری که با آن تزیین می‏شود، که دومین جلوه آن را زینت گویند در مقابل جلوه نخست که جمال نام دارد.
جمال معمولاً در دیدنیها، اعم از اشیا یا انسانها، به کار می‏رود، ولی، در شنینیها هم یک نوع جمال هست. ما در زبان فارسی از صدای خوب و لذتبخش با عنوان صدای زیبا نام می‏بریم. البته، شاید بتوان گفت: کلمه جمال در لغات مختلف در اصل برای دیدنیها وضع شده و سپس به دیگر مظاهر آن اطلاق گردیده است. به هر حال منظور از زینت در اینجا چیزهایی است که انسان، در عین آن که به آنها نیاز مادی ندارد و از نبودن آنها خطری متجه او نخواهد شد، مع‏الوصف از درک آنها لذت می‏برد.