تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد دوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

3- تزاحم انگیزه‏ها

همه خواست‏های مختلفی که انسان دارد یک جا برای وی حاصل نمی‏شود؛ به دلیل محدودیت خاصی که از ویژگیهای زندگی مادی است و انسان ناگزیر است، در بین این منابع محدود و غیر قابل جمع، یکی را انتخاب کند.
اکنون، این پرسش مطرح میشود که انتخاب انسان، از میان خواسته‏های مختلف و متعارض بر چه اساسی انجام می‏گیرد؟ در پاسخ می‏توان گفت: گاهی انسان به طور طبیعی، یک چیز را، از میان چیزهای مختلفی که مطلوب او است، انتخاب می‏کند به این علت که نسبت به آن انگیزه قوی‏تری دارد و طبیعی است که، وقتی چند انگیزه و عوامل محرک تزاحم پیدا کنند هر یک از انگیزه‏های قوی‏تر باشد موثر واقع می‏شود. دقیقا، مثل نیروهای طبیعی و فیزیکی متعارض؛ یعنی، مثلا، اگر نیویی از سمت راست چپ بر همان جسم فشار وارد کند به طرف سمت چپ و نیروی دیگری از سمت چپ بر همان جسم فشار وارد کند به طرف راست حرکت کند، در این صورت، اگر دو نیروی نامبرده مساوی باشند، هر یک به وسیله دیگری خنثی میشود و نتیجه این میشود که جسم بر جای خود بماند و به هیچ سویی حرکت نکند؛ ولی، اگی یکی از این دو نیرو قوی‏تر از دیگری باشد در این کشمکش، نیروی معارض خود را از پیش پای خود برمی‏دارد و تاثیر خود را بر جسم نامبرده وارد خواهد کرد و جسم را به طرف مقابل حرکت خواهد داد.
در فعالیت‏های انسان نیز که آثار خواست‏ها و انگیزه‏های روحی و روانی انسان هستند؛ دقیقا، و نظر کشمکش نامبرده در بین نیروهای طبیعی وجود دارد. هنگامی که خواست‏های مختلف و متزاحم رویاروی هم قرار می‏گیرند، هر یک از آنها که از انگیزه‏های دیگر قوی‏تر باشد موثر واقع میشود. انسان پیوسته در مسائل زندگی در سر دو راهیها و چند راهیها قرار داد و ناگزیر از آنست که راهی را انتخاب کند تا بتواند به حرکت و تلاش دست بزند. این انتخاب همانطور که در بالا گفتیم: گاهی به وسیله یک عامل طبیعی انجام می‏گیرد و انگیزه قوی‏تر خود به خود پیشی می‏گیرد و تاثیر می‏گذارد. اما عامل گزینش انسان در نیروی طبیعی خلاصه نمی‏شود؛ بلکه، یک عامل انسانی‏تر هم وجود دارد که در بین انگیزه‏های متعارض راه گزینش را به روی انسان باز می‏کند و عامل حرکت و تلاش وی خواهد شد و آن عبارتست از عامل شناخت و ارزیابی انگیزه‏ها و تشخیص آنکه از میان آنها ارزشمندتر، بهتر و باقی‏تر است. این شناخت و ارزیابی توان گزینش و انتخاب عمل ارزشمندتر و مفیدتر را به انسان خواهد داد و در اینصورت، پای ارزش‏های اخلاقی به میان کشیده می‏شود.
در تبیین عامل شناخت برای گزینش حد و حدود کمی و کیفی انگیزه‏ها و رعایت اعتدال باید به نکته توجه کنیم که سیر انسان باید به سوی یک هدف مشخص و ارزنده باشد و ناگزیر اقتضای این را دارد که در اشباع انگیزه‏ها حد و حدود و کمیت و کیفیت خاصی را رعایت کند بگونه‏ای که وی را به آن هدف ارزنده، نزدیک کند.
و در همینجاست که اولا، پای شناخت به میان می‏آید زیرا، لازمست آن هدف ارزنده و اقتضاءاتش را بشناسیم و حد و حدود و کمیت و کیفیت لازم و مفید را تشخیص دهیم تا بتوانیم آگاهانه گزینش کنیم.
و ثانیا پای اخلاق و ارزشهای اخلاقی به میان می‏آید چرا که رعایت این حدود و اندازه‏ها از نظر کمی و یا صفات و خصوصیات از نظر کیفی در اختیار ماست و در صورتیکه رعایت کنیم کار، دارای ارزش مثبت و اگر نه دارای ارزش منفی خواهد بود. بنابراین می‏توان گفت که در میان آن هدف نهایی ارزشمند و انگیزه‏ها و اهداف پایینتر نیز نوعی تزاحم و تعارض وجود دارد ولی، رسیدن به آن هدف نهایی ارزشمند، تعیین کننده کمیت و کیفیت و جهت اشباع و ارضاء سایر خواستها و تمایلات است.