تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد دوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

پیوند همیشگی ابعاد نفس‏

از مقام بساطت نفس که می‏گذریم و به مقام تفصیل و کثرت و شؤون نفس می‏رسیم، نخستین حقیقتی که مطرح میشود ابعاد سه گانه نفس؛ یعنی، علم و قدرت و محبت یا حب نفس است که به بیان آنها پرداختیم و اکنون، پس از روشن شدن ابعاد نفس نوبت آن رسیده است تا به طرح این حقیقت همت گماریم که ابعاد نامبرده نفس؛ یعنی، علم و محبت و قدرت برای همیشه ارتباطی ناگسستنی و پیوندهایی پیچیده و در هم تأثیر و تأثری عمیق دارند.
از انگیزه‏ها آغاز می‏کنیم که می‏توان آنها را به یک لحاظ در زمره شعب و فروع و شاخه‏های حب نفس و خود دوستی که یکی از ابعاد سه‏گانه نفس بود به شمار آورد گرچه بلحاظ دیگر همانطور که حب نفس از دو بعد دیگر نفس یعنی علم و قدرت جدا نبود می‏توان گفت: انگیزه‏های فرعی آن نیز گرچه مجالی و مظاهر و فروع حب نفس هستند، ولی، با آن دو بعد دیگر، یعنی علم و قدرت نیز ارتباط قوی دارند، چرا که، انگیزه‏های انسانی، کششها و جاذبه‏هایی هستند اما نه همانند کششها و جاذبه‏های مغناطیسی کور و تاریک، بلکه جاذبه‏های و کششهایی که کم و بیش با ادراک و آگاهی در هم آمیخته‏اند پیوسته شده باشد حال خواه بنحو ادراک فطری یا اکتسابی و خواه بنحو ادراک اجمالی و یا تفصیلی و... بهرحال این علم و آگاهی و ادراک است که به انگیزه‏ها و تمایلات فطری جهت می‏دهد و موجب خیزش و بیداری و رشد و باروری و شکوفایی آنها خواهد شد.
چنانکه، از سوی دیگر این انگیزه‏های اصلی و فرعی در واقع کانالهای حرکتها، تلاشها و کوششهای انسان هستند که بنوبه خود مظاهر و مجالی بعد نفسانی قدرت خواهند بود.
بنابراین، در واقع می‏توان گفت: که این اتصال و ارتباط و پیوند بین علم و قدرت و محبت در نفس انسان تا به آخر و در همه فروع و شاخه‏ها و شعبه‏ها بنحوی وجود دارد، هر چند اینهم ممکن است که در زمینه‏ای یکی از این سه بعد ظهور و تجلی بیشتری داشته باشد نسبت به دو بعد دیگر.
بنابراین، بخوبی روشن است که دو بعد نفسانی علم و قدرت، نسبت به سومین بعد نفس، یعنی حب نفس: در تجلی و ظهور آن در جهت‏دهی و هدایت آن در خیزش و بیداری آن در رشد و شکوفایی آن در تکثیر فروع و شاخ و برگهای آن چه تأثیر چشمگیری دارند، تا آنجا که بدون علم و قدرت، هیچگاه، حب نفس نمی توانست برخوردار باشد از این رشد و شکوفایی و باروری عظیم که با یک نظر دقیق می‏توان گفت: در یک جمله تمام تلاشها و فعالیتها و حرکتهای انسانی در طول عمر خود از هر نوع که باشد مادی و معنوی، دنیوی و اخروی، فردی و اجتماعی همه و همه آثار و مظاهر تمایلات متنوع و پیچیده انسان هستند و نهایتا، در اساس و ریشه خود به حب نفس بر می‏گردند.
ولی، دقیقا، میتوان گفت: این تأثیر و تأثر نسبت به ابعاد دیگر نفس، یعنی، بعد علم و قدرت نیز وجود دارد و هر یک از این دو نیز در رشد و شکوفایی و تفصیل و فروع خود متأثر از دو بعد دیگر نفس خواهند بود.
نفس در مقام اجمال عین علم به نفس است اما بتفصیل که می‏آید علوم مختلف حضوری و حصولی تحقق پیدا می‏کنند علم به علم به افعال و انفعالات و سرانجام، همه علومی که به اشیاء خارجی پیدا می‏کنیم در درون خود نفس تحقق پیدا می‏کنند، علم در نفس از آن نقطه اجمال جوانه می‏زند، می‏روید و رشد می‏کند، و سرانجام، بصورت یک درخت کهن و قوی شاخ و برگ و فروع آن روز بروز زیاد می‏شود تا آنجا که فضای بزرگی را پر کند و بر همه چیز و همه جا سایه افکند، و این یک حقیقت آشکار و روشن است که به ملاحظه کمی می‏توان بدان دست یافت.
آنچه را که ما می‏خواهیم در اینجا بگوییم همانست که درباره حب نفس هم گفتیم که دو بعد دیگر در این رشد و شکوفائی تأثیر عظیم دارند به این معنی که قدرت و حب نفس دو عامل نیرومند در تفصیل علم بنفس هستند و باعث رشد و شکوفایی و بالندگی و تکثیر فروع و شاخ و برگهای آن می‏شوند، چنانکه با تأثر از آن نیز روز به روز قدرت انسان افزایش می‏یابد و تمایلات پیچده‏تری در انسان نمود و ظهور پیدا خواهد کرد.
و تمام آنچه را که درباره حب نفس و علم گفتیم: در مورد قدرت نیز دقیقا صدق میکند، قدرت نیز در انسان روز به روز به رشد و شکوفایی بیشتری میرسد و هر روزی که بر انسان می‏گذرد توان انجام کارهایی را پیدا می‏کند که قبلا نمی توانست انجام دهد، قدرت تخریب و تعمیر و ویران نمودن و آباد کردن و خلق و ابداع و آفرینش و ابتکار و اختراع و اکتشاف او همچنان سیر صعودی دارد، اما چه کسی می‏تواند تأثیر علم و حب نفس را در این تحول عظیم قدرت انسان و تفصیل عجیب آن از نقطه اجمالی که داشت انکار کند.