وقتى گیاهى را كه زنده است، تنفس مىكند و رشد و نمو مىنماید با گیاهى كه حیات خود را از دست مىدهد و خشك مىشود، مىسنجیم، مىبینیم كه آنها با هم تفاوت چندانى ندارند؛ اما وقتى یك حیوان زنده را با یك حیوان مرده مقایسه كنیم، مىبینیم كه با یكدیگر تفاوت قابل توجّهى دارند.
این تفاوت در انسان زنده و انسان مرده بسیار است، حیات (مادى) انسان از ارزش فراوانى (دست كم براى خود فرد) برخوردار است تا آنجا كه اگر كسى میلیاردها تومان ثروت داشته باشد حاضر است بپردازد تا مدتى اندك بر عمر خود بیفزاید؛ حتى حاضر است كه میلیونها تومان خرج كند تا یكى از اعضاى بدنش، مانند چشم، گوش و مانند آن، سالم بماند.
این به دلیل تفاوت مراتب حیات و برترى حیات (مادى) انسان نسبت به حیات حیوان و گیاه است. در حیات مادى، انسان از مادیات و دارایى خود دست مىشوید تا این حیات مدتى بیشتر ادامه پیدا كند. همین تفاوت، بلكه به مراتب بیشتر از آن، بین زندگى مادى و حیات معنوى انسان وجود دارد. زندگى معنوى انسان بسیار ارزنده تر از حیات مادى
( صفحه 231)
اوست، حتى با آن قابل مقایسه نیست. البته براى كسى كه ارزش آن را درك كند چنین است. آنان كه به ارزش حیات معنوى پى برده و لذت آن را چشیدهاند حاضرند تمام عالم را فدا كنند تا لحظه اى به یاد خدا باشند. چگونه مىتوانیم به این ارزش پى ببریم؟ ما كه باید به زحمت، خود را آماده كنیم تا در شبانه روز، چند دقیقه اى یادى از خدا كنیم و نمازى بخوانیم و بر خدا منّت هم مىگذاریم چقدر با این گونه افراد فاصله داریم!
بسیارى از انسانها از این حیات انسانى محرومند، حتى تفهیم این مطالب نیز به آنها دشوار است. چگونه مىتوان به انسان غافلى كه جز امیال و غرایز خود را نمىشناسد فهماند كه حیات انسان منحصر به حیات نباتى و حیوانى نیست؟ چگونه باید به آنها گفت كه انسانیت انسان در خوردن و خوابیدن و برخوردارى از لذتهاى مادى و حیوانى خلاصه نمىشود؟ خداوند در توصیف این قبیل انسانها مىفرماید:
«اُولئِكَ كَالاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ» ؛(151)
آنان همانند چهارپایان، بلكه از آنها نیز گمراه ترند.
همچنان كه گیاهان از حیات حیوانات و درك شعور آنها بى خبرند و حیوانات نیز از ویژگیهاى زندگى انسان ناآگاهاند، ـ هرگز نمىتوان به یك حیوان تفهیم كرد كه لذّت حاصل از دیدن یك اثر هنرى زیبا چگونه است. تفكّر و كشف و اختراع چه لذتى دارد، حیوان نمىتواند اینها را درك كند او فقط آنچه مربوط به حیات حیوانى است درك مىكند ـ ما نیز نسبت به حیات برتر و والاى انسانى چنین حالتى داریم. هر چه اولیاء الهى بگویند،
( صفحه 232)
یاد خدا چنین و چنان است لذّتى دارد كه هیچ لذّت مادى با آن برابرى نمىكند، انسان مىتواند داراى حیاتى باشد كه با حیات حیوانى قابل قیاس نیست، گوهر انسانى چیزى غیر از خوردن و خوابیدن و شهوت است، اینها در مقابل آن لذّت روحانى و حیات والا همچون اسباب بازى مىماند كه كودك خود را با آن سرگرم مىكند... كسى كه دور از این مطالب است نمىتواند آنها را درك كند حتى گاهى به نظرش مسخره مىآید!
از آنجا كه خدا ما را هدایت فرموده و مىدانیم كه این مطالب واقعیت دارد نباید بى تفاوت از كنار آنها بگذریم. باید بدانیم كه ائمه اطهار(علیهم السلام) و بزرگان دین این مطالب را از آنرو براى ما گفتهاند كه دل ما به آنها متوجه گردد و دنبال به دست آوردن آنها برویم. بدانیم كه چنین چیزهایى نیز وجود دارد و تصور نكنیم كه لذّات در همین مادیات و خوردن و خوابیدن خلاصه مىشود. اینها از آثار حیوانیت انسان است، نه از لوازم انسانیت و كمال او. اینها كمال انسانیت انسان نیست. كمال انسانى او بسى بالاتر از لذتهاى حیوانى است. امید است ما كه ادعا مىكنیم كه از خدا، اسلام، پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه(علیهما السلام) پیروى مىكنیم از چنین زندگیها و لذات معنوى برخوردار شویم.
اَللّهُمَ اشْغَلْنا بِذِكْرِكَ وَاَعِذْنا مِنْ سَخَطِكَ وَاَجِرْنا مِنْ عَذابِكَ وَاْرزُقْنا مِنْ مَواهِبِكَ وَاَنْعِمْ عَلَیْنا مِنْ فَضْلِكَ.
خدایا، ما را مشغول دار بذكرت و پناه ده از خشمت و امان ده از عذابت و روزى كن از بخششهایت و انعام فرما به فضلت. آمین یا ربّ العالمین.
( صفحه 233)
(7)
یا مَوْلاى بِذِكْرِكَ عاشَ قَلبى وَ بِمُناجاتِكَ بَرَّدْتُ اَلَمَ الْخَوْفِ عَنّى؛
اى مولاى من، تنها به «یاد» تو دلم «زنده» است و با مناجات تو، درد ترس (فراق) در خود تسكین مىدهم.
بحث درباره ذكر و برخى آثار آن بود. از جمله آثار مهمى كه امام سجاد(علیه السلام) به آن اشاره فرمود «حیات معنوى انسان» است كه در سایه یاد خدا نصیب انسان مىشود.
همانگونه كه حیات نباتى و حیوانى آثار و لوازمى دارد حیات معنوى نیز آثار و لوازمى دارد و همانگونه كه ادامه حیات نباتى و حیوانى در گرو تغذیه مناسب است، این نوع حیات هم نیازمند تغذیه مخصوص به خود مىباشد. غذاى این حیات «یاد خدا» است.