تربیت
Tarbiat.Org

بر درگاه دوست(شرح فرازهایی از دعاهای افتتاح، ابوحمزه و مکارم الاخلاق)
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

تكبّر و بى توجهّى انسان نسبت به خدا

در این فقرات، به موقعیت انسان در قبال خدا نظر دارد تا انسان جایگاه خود را در نزد او بشناسد؛ از یك سو، لطف خدا را نسبت به خود ببیند و از سوى
( صفحه 122)
دیگر، ناسپاسى و پستى خود را نسبت به خداوند دریابد. لذا مى‌فرماید:
«یا ربِّ اِنَّكَ تَدْعُونی فَاُوَلیّ عَنْكَ» ؛
پروردگارا، تو مرا دعوت مى‌كنى ولى من از تو روى بر مى‌گردانم!
همین كه خداوند به ما اجازه داده است تا با او سخن بگوییم و او را بخوانیم بزرگترین لطف و بزرگوارى را در حق ما اظهار داشته است. اگر او اجازه نمى‌داد ما را لیاقتى نبود كه با او هم سخن شویم. نه تنها اجازه داده كه او را بخوانیم، بلكه با همه خطاهایى كه از ما دیده ما را دعوت مى‌كند و بر دعوت خود نیز اصرار مىورزد كه به سوى او برویم. اما در مقابل این لطف بزرگ الهى، چه مى‌كنیم؟ بجاى پذیرش دعوت او، روى بر مى‌گردانیم و به او پشت مى‌كنیم.
«وَ تَتَحبَّبُ اِلَىَّ فَأَتَبَغَّضُ اِلَیْكَ» ؛
تو همیشه محبّت مرا جلب مى‌كنى؛ اما من با تو رفتارى خصمانه دارم.
ما به او احتیاج داریم و باید در پیشگاه او صورت به خاك بساییم تا به ما عنایت كند؛ اما بعكس، او به ما اظهار محبّت و دوستى مى‌كند و ما با او اظهار دشمنى!
«وَ تَتَودَّدُ اِلَىَّ فَلا اَقْبَلُ مِنْكَ» ؛
تو اظهار مودّت مى‌كنى؛ ولى من قبول نمى‌كنم.
آیا تا كنون اتفاق افتاده است كه با كسى به دوستى اظهار محّبت و صمیمیت كنیم اما او اعتنایى نكند؟ این حال چقدر بر ما گران است! آیا در مقابل بى اعتنایى و بى لطفى او، از اظهار محبّت مأیوس نخواهیم شد؟ شاید اظهار علاقه انسانى به دیگرى براى برخى اغراض دنیوى باشد؛
( صفحه 123)
ولى آیا در محبت حضرت حق نسبت به بندگان چنین اغراضى مقصود است؟ ما از ابراز محبتّهاى الهى تصورّى اشتباه داریم، آنچنان كه:
«كَاَنَّ لِىَ التَّطَوُّلَ عَلَیكَ» ؛
گویا من بر تو منّتى دارم.
بجاى آنكه احساس نیاز كنیم و بدان اعتراف نماییم تا به ما عنایت كند، به او بى توجه ایم و تصوّر مى‌كنیم كه بر خدا حقّى داریم و یا در مقابل خواندنش، بر او منّت مى‌گذاریم.
چه نابجاست تكبر و غرور ما در مقابل خوان گسترده رحمت الهى! مگر چه داریم كه به آن بنازیم؟ هر وقت كه ما را مى‌خواند خود را با كارى سرگرم مى‌كنیم. اما با وجود این، رفتار بد ما مانع از ادامه رحمت و احسان پروردگار نمى‌شود.
«فَلَمْ یَمْنَعَكَ ذلِكَ مِنَ الرَّحْمَةِ لی وَالاْحْسانِ اِلَىَّ وَالتَّفَضُّلِ عَلَىَّ بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ» ؛
خداوندا هیچ یك از بى اعتناییها و پستیهاى من موجب نشد كه مرا از رحمت بى پایان و احسان و كرم خود محروم سازى.
«فَاْرَحْم عَبْدَكَ الجْاهِلَ وَجُدْ عَلَیْهِ بِفَضْلِ اِحْسانِكَ اِنَّكَ جَوادٌ كَریمٌ» ؛
پروردگارا، بر این بنده نادان خود ترحم نما و با فضل و احسانت بر او كرم كن كه تو بسیار با جود و كرامتى.