ارزش دل و قلب به آن چیزى است كه در آن راه مىیابد: در واقع، دل از چیزى كه به او سپرده شده كسب ارزش مىكند. از این رو، گاهى چنان سقوط مىكند و بى ارزش شود كه در حد یك «اسطبل» و پست تر از آن! و گاه چنان اوج مىگیرد و بالا مىرود كه «عرش رحمن» مىشود؛ «قلب المؤمن عرش الرحمن» و این به اختیار خود انسان است. شخصى كه دائماً در فكر مال و منال و گاو و گوسفند و مزرعه خود مىباشد و از اندیشه آنها بیرون نمىرود، آیا دل وى جز «طویله» است؟ یا دلى كه همواره در فكر این زمین و آن ملك و فلان خانه و خرید و فروش و كلاه گذارى و... است آیا چیزى غیر از بنگاه
( صفحه 226)
معاملات ملكى است؟ اگر دل كسى را كه پیوسته در فكر این ماشین و آن ماشین، این مدل و آن مدل است پاركینگ اتومبیل معرفى كنیم گزاف گفته ایم؟
در مقابل، مىتوان دل را به كسى سپرد كه مصداق «قلب المؤمن عرش الرحمن» باشد. اگر خدا در دل جاى گیرد و دل به او سپرده شود و به تعبیر مولى على(علیه السلام) «یَقْطَعوُنَ بِهِ اَیامَ الْحَیوةِ»(148) چنان باشد كه روزگار زندگى به یاد او سپرى شود، این دل جایگاه الهى و عرش خداست. پس ذكر خدا دل را تا این حد بالا مىبرد و ارزشمند مىسازد.
بنابراین دل را اگر به حال خود واگذارى محل بى دروازه اى (كاروانسرایى) خواهد شد كه از اطراف و اكناف قافله ها مىآیند و مىروند و ممكن است خود شخص هم از آن بى خبر باشد ولى اگر انسان دل را به اختیار خود درآورد آنگاه خواهد فهمید كه چه عنصر گرانبهایى است و چقدر استعداد رشد و تكامل دارد؛ الماسى است گرانقدر و پنهان در دل خاك كه معدن شناسى ماهر مىخواهد كه آن را از ضمیر خاك بیرون آورد و ارزش آن را معلوم سازد.
گوهرشناسان این وادى انبیا و اولیاى معصومین(علیهم السلام) هستند، الماس شناس دل، حضرت على(علیه السلام) است كه مىفرماید: «دل را با ذكر خدا جلا دهید تا حقیقتش آشكار شود» گوهرشناس حقیقى این دریا امام سجاد(علیه السلام) است كه مىفرماید: «حیات دل و زنده بودن قلب به ذكر و یاد خداست.» اگر یاد خدا در دل نباشد چیزهاى دیگرى خواهد بود و ارزش دل به همان چیزى است كه دل به آن توجه دارد.
( صفحه 227)
به هرحال یاد خدا آثار بسیارى دارد كه فرصت طرح آن نیست. از مهمترین اثار آن كه امام سجاد(علیه السلام) در اینجا به آن اشاره فرموده «حیات دل» است: