از مطالبى كه در دعاى افتتاح بدان توجه داده شده این است كه خداوند هیچ گاه بنده اش را از خود طرد نمىكند و درِ رحمت خود بر او نمىبندد و او را نومید نمىسازد. البته این به شرطى است كه بنده بسوى خدا برود و امید و توكلش به خدا باشد وگرنه نمىتوان به خدا نیرنگ زد.
ممكن است ما براى اغراض شخصى كارى را براى دیگرى انجام دهیم و بر او منّت بگذاریم كه «بخاطرتو این كار را كردم»، ولى با خداوندى كه از نیّات و كردار ما آگاه است نمىتوان چینن كرد. عبارت «به امید خدا»، كه ورد زبان ماست، شعار خوبى است، ولى در گفتار و كردار
( صفحه 133)
خود باید صادق باشیم. چه بسا از هر صد بارى كه این سخن را بر زبان جارى مىكنیم، تنها یك بار راست گفته باشیم. از اینرو، اگر كسى واقعاً به خدا امیدوار باشد، همچنان كه در دعا مىفرماید:
«لاَیُخَیَّبُ آمِلُهُ» ؛
امید هر كه به او امید بندد نومید نمىسازد.
اگر امید ما نومید مىگردد به این دلیل است كه بواقع به او امیدوار نبوده ایم و به امید او اقدام به انجام كار نكرده ایم. اگر كارى مطابق میلمان باشد بدان همّت مىگماریم؛ اما اگر مخالف خواستمان باشد یا زحمت و مشكلات داشته باشد یا آن را انجام نمىدهیم و یا در انجام آن سستى مىكنیم؛ مثلاً، در انجام كارى، اگر وسیله یا واسطه اى را در نظر داشته باشیم به دنبال انجام آن مىرویم در غیر این صورت، انجام آن را ممكن نمىشماریم. یا اگر كسى را كه به امید حمایت و كمك او دست به كارى زده ایم، نیابیم یا از او پاسخ رد بشنویم، دلتنگ مىشویم و از انجام كار مأیوس مىگردیم، حتى در كارهاى ساده دنیوى خود به دنبال دوست و آشنا مىگردیم تا ما را شفاعت كند اینها بیانگر این است كه توكّل ما بر خدا نبوده است. خداوند ضمانت نكرده است كه چنین امیدهایى را محقق گرداند.