آیا دعا مىتواند مستقلاًّ سبب اجابت باشد و پدیده اى صرفاً در اثر دعا و بدون اسباب عادى تحقّق پیدا كند؟ این بحثى است كه به مسائل اعتقادى و فلسفى مربوط مىشود و در آنجا مورد بررسى و كنكاش قرار مىگیرد. در اینجا به این بحث تنها اشاره مىشود:
از نظر قرآن، جواب این سؤال مثبت است. در قرآن نمونه هایى ذكر شده است كه بدون استفاده از اسباب ظاهرى، دعا سبب تحقّق امرى شده است؛ از جمله دعاى حضرت زكریّا(علیه السلام) كه موجب شد خداوند در پیرى فرزندى (یحیى(علیه السلام) ) به ایشان عطا فرماید. موارد دیگرى نیز ذكر شده است كه بدون وجود اسباب عادى و صرفاً در اثر دعا كارى تحقّق پیدا كرده است. پس این مطلب از نظر قرآن قابل انكار نیست.
آیا این مسأله موجب استثنا در سنّتهاى الهى نمىگردد؟ آیا موجب نقض قانون علیّت نمىشود؟ با توجه به اینكه، اراده الهى بر این تعلّق گرفته است كه امور از طریق علل خود انجام شود:
( صفحه 23)
«اَبَى اللّهُ اَنْ یُجْرِىَ الاَْشْیاءَ اِلاّ بِالاَْسْبابِ» ؛(10)
خداوند ابا دارد از اینكه اشیا از غیر طریق اسباب خود جریان هستى پیدا كنند.
در پاسخ باید گفت: این مطلب مانند كرامت و اعجاز است. همانگونه كه درباره اعجاز گفته شده كه «سنتى است حاكم بر سنّتهاى طبیعى و عادى»، اجابت دعا نیز سنّتى الهى و حاكم بر سنّتهاى دیگر است و همان سان كه استدلال به آیه شریفه «فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَبْدیلا وَ لَنْ تَجِدْ لِسُنَّتِ اللّهِ تَحویلا»(11) براى نفى اعجاز صحیح نمىباشد، به همان دلایل ـ كه در جاى خود ذكر گردیده ـ براى نفى تأثیر دعا نیز نمىتوان به آیه مزبور و حدیث فوق استدلال كرد. در هر صورت، انكار جریانات خارق العاده با قرآن سازگار نیست.
توضیح مطلب این كه، یكى از اصول بینش دینى و الهى اعتقاد به مسأله اعجاز، كرامت و امثال آن است. این اعتقاد در مكاتب مادّى وجود ندارد و یكى از مواردى است كه آن را به مكاتب الهى، بخصوص اسلام، اشكال مىگیرند و معتقدان به آن را متّهم به نقض اصل علیّت مىكنند.
آنان مىگویند: پذیرفتن این مسائل ناقض اصل علیّت است، اگر اصل علیّت پذیرفته شده باشد باید همه چیز از راه علّت و شرایط خاصّ خود به وجود آید. در غیر این صورت، محال است محقق شود. چگونه
( صفحه 24)
مى توان قایل بود به اینكه بدون دخالت اسباب عادى، پدیده اى تحقّق پیدا كند؟ پس این اعتقاد منافى اصل علیّت است.