«الّلهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِهْ و صُنْ وَجْهى بالیَسارِ و لا تَبتذِلْ جاهى بالاِقْتارِ فَاَسْتَرزِقَ اَهْلَ رزقِكَ»
خدایا! بر محمد و آل او درود بفرست و آبروى من را با دارایى حفظ كن و به سبب تنگدستى مقام من را بى اعتبار مكن، تا مجبور نباشم از روزى خواران تو درخواست كمك كنم.
در نهج البلاغه تعبیراتى بسیار شبیه جمله هاى اول این فراز آمده است. همه معصومین (ع) نور واحدند و انشاى یك دعا از چند امام معصوم(ع) هیچ جاى تعجب نیست و شاید نیز امام سجاد (ع) این دعا را از امیرالمؤمنین (ع) فرا گرفتهاند.
( صفحه 313)
واژه «آبرو» از واژه «آب» و «رو» تشكیل یافته است. كم و بیش در همه فرهنگها از این نوع واژه ها استفاده مىشود. هر انسانى دوست دارد در جامعه آبرومند باشد؛ یعنى وقتى به صورت او نگاه مىكنند براى او احترام قائل شوند و با نگاه تحقیرآمیز به او ننگرند. اگر قیافه، لباس، رفتار، منش و رفتارهاى ارزشى شخصى موجب ستایش دیگران شود، او در جامعه آبرومند است و اگر قیافه و منش و رفتارهاى ارزشى او موجب تنفر دیگران شود، او در آن جامعه آبرویى ندارد و كسى براى او احترامى قائل نمىشود.
برخى از اهل تصوف عقیده دارند كه نباید ظاهر خود را آراست و باید از استحمام و اصلاح سر و صورت و تمیزى لباس خوددارى كرد تا تعفن بدن و لباس و موهاى ژولیده موجب تنفر دیگران از آنان شوند. آنان به خیال خام خود با نفس خویش مبارزه مىكنند تا به نوعى كمال روحى دست یابند؛ در حالى كه این اعمال و رفتار موجب برقرارى نوعى ارتباط با شیطان است؛ و شیطان گاهى آنان را در بعضى از امور یارى مىنماید تا موجب دلخوشى آنان شده، آنان فكر كنند كه این كمكها نشانه حقانیّت راه آنان است.
همان طورى كه از قرآن و اخبار ائمه معصومین (ع) استفاده مىشود این عمل، مذموم و بسیار نكوهیده است. حتى در قرآن از تهیدستانى كه خود را نیازمند نشان نمىدهند مدح شده است:
«...یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ اَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسیماهُم لایسئَلُون الناسَ
( صفحه 314)
اِلحافاً»(206)
و از فرط عفاف چنان احوالشان بر مردم مشتبه شود كه هر كس از حال آنان آگاه نباشد، پندارد او قوى و بى نیاز است. شما مىبایست از سیماى آنان به فقرشان پى ببرید؛ زیرا آنان به دلیل عزت نفسشان چیزى را از كسى طلب نمىكنند.
از دیدگاه اسلام، انسان باید در لباس پوشیدن، برخورد با دیگران ـ با خانواده و برخوردهاى اجتماعى ـ به گونه اى عمل كند كه احترام دیگران را به خود برانگیزد. روایات افرادى را كه داراى دو نوع لباس هستند و لباس تمیزتر را براى روز عید، روز جمعه و یا اجتماعات مسلمین و لباس دیگر را براى كار اختصاص دادهاند نه تنها مورد مذمّت قرار نداده و عمل آنان را دنیاگرایى به حساب نیاورده، بلكه آنان را مدح و ستایش نموده است. و نیز در جامعه اسلامى، افراد باید هر چه بیشتر با هم ارتباط داشته باشند و همدیگر را دوست بدارند. این عمل زمینه رشد و تكامل مادى و معنوى آنان را فراهم مىآورد. در روایات سفارش شده است كه مؤمنین در هنگام مصافحه دست یكدیگر را در دستان خود بفشرند و به یكدیگر عشق بورزند. امام باقر (ع) مىفرمایند:
«اِنَّ الْمُؤمِنینَ إِذا الْتَقَیا فَتَصافَحا اَدْخَلَ اللّهُ عزَّ وَ جَلَّ یَدَهُ بَیْنَ اَیْدیهِما و اَقْبَلَ بِوَجْهِهِ عَلى اَشَدِّهِما حبّاً لِصاحِبِهِ...»(207)
هنگامى كه دو مؤمن با هم برخورد نمایند و با هم مصافحه كنند، خداى
( صفحه 315)
عزّ و جلّ دستش را میان دست آنان داخل مىكند و به او كه دوست خود را بیشتر دوست بدارد توجه مىنماید... .
همه این تشویقها و سفارشها براى این است كه مؤمنین با هم ارتباط داشته باشند و همدیگر را دوست بدارند. لازمه این مهربانى و دوستى و ارتباط، دورى از چیزهایى است كه موجب تنفر دیگران مىشوند. هیچ كس دوست ندارد با انسانى كثیف، بدبو و ژولیده مصافحه كند؛ حتى ممكن است انسان دوست نداشته باشد به چنین فردى نظر بیندازد، چه رسد به اینكه بخواهد با او بنشیند و با او سخن بگوید و سخنان او را بشنود. بنابر این، مقدمه دوستى و صمیمیّت پاكیزگى است.
پیامبر اكرم (ص) زمانى كه قصد داشتند به ملاقات یاران خود بیایند موهاى خود را شانه مىكردند، به خود عطر مىزدند، دندانهاى خود را مسواك مىنمودند و لباس خود را منظم مىكردند؛ علاوه بر این، در آیینه نگاه مىكردند تا ناآراستگى در لباس و سر و صورتشان وجود نداشته باشد، و اگر آیینه نبود، در ظرف آب نظر مىانداختند. این تقیّد به پاكیزگى و تشویق مردم به آن، براى این است كه افراد جامعه هر چه بیشتر با هم متّحد شوند و همدیگر را دوست بدارند، تا بتوانند از انوار یكدیگر استفاده بیشترى ببرند. یكى از تفاوتهاى مؤمن و كافر در این است كه مؤمن طالب آبروست تا در سایه آن به وظایف اجتماعى اى كه دین براى او معیّن كرده است تحقق بخشد، ولى كافر آبرو را به منزله هدف جویاست.
عقل بسیارى از مردم در چشم آنان است؛ معمول مردم به فرد
( صفحه 316)
تهیدست اعتنایى نمىكنند و براى چنین فردى دشوار است كه بتواند در جامعه، حتى در میان مؤمنین، موقعیتى كسب كند. مال و ثروت براى امام (ع) داراى هیچ گونه ارزشى نیست، ولى او آن را براى حفظ آبروى خود از خدا طلب مىنماید تا در سایه موقعیت اجتماعى وظایف اسلامى و ایمانى خود را به انجام برساند.
فردى كه محتاج دیگران است، مجبور است دست نیاز به طرف دیگران دراز كند؛ در این صورت، اگر دیگران او را یارى رسانند، او حقیر مىشود و اگر دست او را رد كنند، شكست بیشترى را متحمّل مىگردد؛ در حالى كه خزاین آسمان و زمین در دست خداست و او مىتواند با كرم و لطف بى كران خود نیازهاى انسان را خود برآورده سازد تا آبروى انسان محفوظ بماند.
«وَاسْتَعْطِىَ شِرارَ خَلْقِكَ فَاَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ اَعطانى وَ اُبتَلى بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنى و اَنْتَ وَلِىُّ الاِعْطاءِ والمَنْعِ»
و مجبور باشم از افراد پست و شریر خلق تو طلب حاجت كنم و بدین سبب، افرادى را كه احتیاج من را برآورده كردهاند ستایش نمایم و مدیون آنان باشم و به بدگویى كسانى كه احتیاج من را برآورده ننمودهاند بپردازم؛ در حالى كه تنها تو هستى كه مىتوانى نعماتت را به بندگانت عطا نمایى و یا از آنان دریغ فرمایى.
گاهى انسان به چیزى احتیاج پیدا مىكند كه كلید رفع آن نیاز در عالم ماده تنها در دست انسان شریر و پستى است. باید از خدا خواست كه این گونه حاجات را خود از خزاین غیبى اش برآورده سازد تا نیازى به یارى
( صفحه 317)
خواستن از انسانهاى شریر و پست نباشد. قرآن مىفرماید:
«وَ اِنْ یَّمْسَسْكَ اللّهُ بِضُرٍّ فلا كاشِفَ لَهُ الاّ هُوَ وَ اِنْ یُرِدْكَ بِخَیْر فَلا رادَّ لِفَضْلِه یُصیبُ بِه مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِه...»(208) و اگر خداوند اراده فرماید كه زیانى به كسى برسد، هیچ كسى غیر از خود او نمىتواند آن را دفع كند و اگر اراده نماید خیرى به كسى برسد، هیچ كسى نمىتواند مانع او شود؛ كه فضل و رحمت او به هر كس از بندگانش كه بخواهد مىرسد.
«الّلهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِهِ و ارْزُقْنى صِحَّةً فى عِبادَة و فَراغاً فى زَهادَة»
خدایا! بر محمد و آل او درود فرست و تندرستى همراه با عبادت و آسایش توأم با پارسایى را روزیم فرما.
ذات سلامتى و آسایش مطلوب امام (ع) نیست، بلكه از نظر او سلامتى و آسودگى از فشارها و مراجعات و كارهاى سنگین وسیله اى براى عبادت خدا هستند و باید با عبادت و پارسایى همراه باشند.
«و عِلْماً فِى الاِستِعْمالِ وَ وَرَعاً فى اِجْمال»
و علمى به من عطا كن كه همراه با عمل باشد و تقوى و ورع و پارسایى اى به من ببخش كه با اعتدال همراه باشد.
كسانى یافت مىشوند كه مىخواهند تقوى پیشه كنند و پارسا باشند، امّا در امورى احتیاط مىكنند كه محل احتیاط نیست، و حتى ممكن است احتیاط، آنان را از انجام واجبات باز بدارد؛ بنابراین، لازم است قبل از پانهادن به حیطه زهد و تقوى، حد و مرز آن را بخوبى بازشناسیم.
( صفحه 318)
«اللهمَّ اخْتِمْ بِعَفْوِكَ اَجَلى»
و خدایا! زمانى كه مرگ من فرا مىرسد عفو خود را شامل حال من بنما.
«و حَقِّقْ فى رَجاءِ رَحْمَتِكَ اَمَلى»
و آرزوى من را كه امیدوارى به رحمت توست محقق ساز.
وقتى انسان به گناهان خود نظر مىاندازد، از اینكه امید به بخشش داشته باشد مأیوس مىگردد و در آن حال، امیدوارى به رحمت خدا به صورت آرزو درمى آید.
«و سَهِّلْ اِلى بُلُوغِ رِضاكَ سُبُلى»
راههایى را كه من را به خشنودى و رضاى تو مىرساند برایم هموار كن.
«و حَسِّنْ فى جَمیعِ اَحْوالى عَمَلى»
و در هر حال عمل من را نیكو قرار بده.
«اللهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِه ونَبِّهْنى لِذكْرِكَ فى اَوْقاتِ الغَفْلَة»
خدایا! بر محمد و آل او درود فرست و من را در ایام غفلت و فراموشى با یاد خودت بیدار ساز.
همواره انسان در معرض غفلت است. علاوه بر این، گاهى حوادثى رخ مىدهد كه انسان را به طور كامل از یاد خدا غافل مىسازد. باید از خدا خواست كه در آن مواقع به فریاد ما برسد و یاد خود را بر ما الهام نماید و دل ما را بیدار سازد.
«واستَعْمِلْنى بِطاعَتِكَ فى ایّام الُمحْلَةِ»
و در ایامى كه از عمر من باقى است من را به طاعت خودت بگمار.
( صفحه 319)
«وانْهَجْ لى اِلى مَحَبَّتِكَ سَبیلا سَهْلَةً اِكْمِلْ لى بِها خَیْرَ الدُّنْیا والاْخِرَةِ»
و راه ساده و آسانى را در رسیدن به محبت خودت برایم ترسیم فرما تا با محبت به تو خیر دنیا و آخرت را برایم كامل فرمایى.
هدف من این است كه به محبت تو برسم. رسیدن به این محبت راه هاى پرپیچ و خمى دارد؛ براى من راه آسانى را ترسیم فرما. با استجابت این دعاها و یافتن راهى آسان به سوى محبت به تو، خیر دنیا و آخرت را براى من كامل خواهى نمود.
«الّلهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِهِ كَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِن خَلْقِكَ و اَنْتَ مُصَلِّ عَلى اَحَد بَعْدَهُ وَ اتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِى الاخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنى بِرَحْمَتِكَ عَذابَ النّارِ.»
خدایا! درود خود را بر پیامبر (ص) و اهل بیتش نازل فرما؛ بهترین درودى كه بر یكى از آفریدگانت در تمام عالم خلقت، قبل از او و یا بعد از او فرستاده اى، بر محمّد و آل او بفرست و نیكى را در دنیا و آخرت به ما عطا كن و با رحمت و عطوفت خودت من را از عذاب جهنم باز دار.
( صفحه 321)
(4)